eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سهمی از این دیوارها مازاد می گیرم دارم کمی از شعرهایم یاد می گیرم کاری مداوم مثل یک تلقین پیوسته ست حالم به هم خورده ست، داروخانه ات بسته ست هی شعر، می چیند مرا و باز می رویم دارم برای خواب هایم قصه می گویم: قفل دهانم را که می زد کار خوبی کرد اسم تو را روی زبانم خالکوبی کرد (عکس تو را از نقطه های کور می بوسد) بدجور می خندی و او بدجور می بوسد دیگر شبیه سابق از چاقو نمی ترسم وقتی که لب های مرا ساتور می بوسد امشب شما را شاهزاده خانم بابل فرمانروای فاتح آشور می بوسد (مرد هزاران سال نوری دورتر از تو دارد همین حالا تو را از دور می بوسد) یک مرده یک مرد هوسران که دهانت را با شهوتی سر رفته از کافور می بوسد دیگر اهمیت نداری عشق! چون هرشب یک مورچه من را درون گور می بوسد
هر که دل را ندهد ، عاقبت اندیش تر است دلِ عاشق بخدا از همه کس ریش تر است این چه رسمی ست که در بازی عشاق ، یکی بی وفا بوده ولی از دگری پیش تر است آن که از جنس وفا آمد و در دل جا شد از عزیزان خودم نزد خودم خویش تر است باغ رویایی من پهنه ی آغوش تو که عطر آن از همه گل های جهان بیش تر است شاه قلبم شده مات از رخ زیبای شما کیش رویت کمی از کیش جهان کیش تر است سهمم از ثروت دنیا کفنی بیش‌ که نیست شاعرِ عاشق تو از همه درویش تر است نوبت دلبری و فصل شکارت که رسد گرگ چشمان تو از بره ی ما میش تر است
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است نفس نمی‌کشم، این آه از پی آه است در آسمان خبری از ستارهٔ من نیست که هر چه بخت بلند است، عمر کوتاه است به جای سرزنش من به او نگاه کنید دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است شب مشاهدهٔ چشم آن کمان ابروست کمین کنید رقیبان سر بزنگاه است اگر نبوسم حسرت، اگر ببوسم شرم شب خجالت من از لب تو در راه است
🍃 من ماهی ام اما به سرم شور نهنگ است این برکه ی بی حوصله اندازه ی من نیست ...
دلم می رفت و می نالید هر عضوم ز دنبالش به آهنگی که نالد از پیِ دیوانه زنجیری
شده در کنج قفس آه موثر باشد؟ دیدن صورتک ماه مُخدر باشد؟ کوچ سهم دل تو باشد و در پای عمل قسمت پنجره ها مرغ مهاجر باشد؟! تنبلی ریشه محکم بدهد ،سست شوی دست آخر پَر پرواز مقصر باشد! به خیالت شده ای شاعرِ صیاد ولی شاه ماهی غزل دست مفاخر باشد ◽ مرغ دریایی دل می شود آرام شوی نیست در شهر کسی فکر مسافرباشد
مثل داروهای کم پیدا نبودت فاجعه ست من پر از درد توام بیمار میدانی که چیست؟
🍃 آوای باد انگار آوای خشک سالیست دنیا به این بزرگی ، یک کوزه سفالیست باید که عشق ورزید ، باید که مهربان بود زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست … لاادری
صد برگه ی سفيد پسش داده ام بس است كِی خسته می شود فلك از امتحان من ؟؟
اندکی تا قسمتی قلبم برایت تنگ شد واژه‌های عشق آلودم برایت سنگ شد شهرها را گشته‌ام، با تیشه در دست و چراغ در پی تاریخ تو ...تیمور پایش لنگ شد الهه گودرزی
دل چو خون گردید ، بی حاصل بود تدبیرها کاش پیش از خون شدن دل از تو برمی داشتم 🌹🌹🌹
بگیر دست من افتاده را که در ره عشق به پای صدق به سر می‌برم وفای تو را سزد اگر ندهد مهر دیگری در دل که کس به غیر تو شایسته نیست جای تو را 🌹🌹🌹