eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب همه شب شکسته خواب به چشمم گوش بر زنگ کاروانستم با صداهای نیم‌زنده ز دور هم‌عنان گشته هم‌زبان هستم. جاده اما ز همه کس خالی است ریخته بر سر آوار آوار این منم مانده به زندانِ شبِ تیره که باز شب همه شب گوش بر زنگ کاروانستم.
شبتون بخیر🌼
می‌رسم، اما سلام انگار یادم می‌رود شاعری آشفته‌ام، هنجار یادم می‌رود با دلم اینگونه عادت کن، بیا، بر دل مگیر! بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می‌رود من پر از دردم، پر از دردم، پر از دردم، ولی تا نگاهت می‌کنم انگار یادم می‌رود راستی چندیست میخواهم بگویم بی‌شمار دوستت دارم… ولی هر بار یادم می‌رود… مست و سرشاری ز عطر صبح تا می‌بینمت وحشت شب‌های تلخ و تار یادم می‌رود! شب تورا در خواب میبینم همین را یادم است قصه را تا می‌شوم بیدار یادم می‌رود من پر از شور غزل‌های توئم، اما چرا تا به دستم می‌دهی خودکار یادم می‌رود؟
دل من بی نگاهت می‌شود بی تاب،می‌میرد شبیه آن درختی که بدون آب می‌میرد تو آن صبح دل انگیزی که از شوقش نمی‌خوابم وگرنه بی تو قلب عاشقم در خواب می‌میرد ندارد زندگی جریان بدون عشق پاک تو بیفتد آب از جریان،شود مرداب،می‌میرد دلم بر پیچ و تاب موی تو طوری گره خورده که آخر در میان موج این گرداب می‌میرد دوای درد من جانا صدای خنده های توست نباشد نوش دارو،شک نکن!سهراب می‌میرد
دوست دارد یا نمی‌خواهد مرا معلوم نیست عشق، بازی می‌کند با من چرا! معلوم نیست می‌کشم سر، هرچه می‌ریزد به جامم دستِ دوست کِی در این میخانه می‌افتم ز پا معلوم نیست برگ، دستِ شاخه را وقتی رها می‌کرد گفت: باد با خود می‌برد ما را، کجا؟ معلوم نیست یا نمی‌آید به چشمِ باغبان، پاییزِ ما یا زمستان و بهارِ کاج‌ها معلوم نیست با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست جای زخمِ عشق بر دل‌های ما معلوم نیست..
من ماندم و راه چاره پیدا کردن هر نیمه ی شب ستاره پیدا کردن اینگونه که در خیال تو گم شده ام سخت است مرا دوباره پیدا کردن
سلام صبحتون بخیر🌼
هدایت شده از نبض قلم
شب رفت و دوباره وقت دیدار شده موسیقی تازه ای پدیدار شده برخیز و به آفتاب لبخند بزن خورشید به خاطر تو بیدار شده @nabzeghalam
🌼
پس از تو باز نشد دکمه های پیرهنم  به لطف دوری تو در تدارک کفنم من آن درخت جوانم که بعد رفتن تو  میان باغچه شایسته ی تبر شدنم پس از تو غربت محض است در فراسویم  به قدر سنگ مزاری نمانده از وطنم چقدر پیر شدم بعد تو که آینه هم  نگاه کرده و باور نکرده ست منم چقدر بعد تو تنهایی ام عمیق تر است  چقدر بعد تو محتاج دوست داشتنم  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهرا ملکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش...
درد دل کن که نماند به دلت ، دل تنگی کوه هم در فوران است به آن دل سنگی