eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم ربّ المهدی عج» افتــاده هــوایت به ســـرم ، یوسف زهرا از دوریِ تو خـــونْ جــگرم ، یوسف زهرا هر جمعــه نشــستم به امیــدی که بیایی خون می چکد از چشم ترم، یوسف زهرا
به نام خدای دل و جان پاک که خلقت نمود انس اشرف ز خاک خدای ضیاء و خدای عطا خدای زمین و خدای سما خدای یمین و خدای یسار خدای خزان و خدای بهار خدای زمان و خدای مکان خدای نهان و خدای عیان سگالی جر او نیست اندر سرم ردایی جز او نیست اندر برم خدایی که هستی پر از نام اوست بهشت و شرر تحت اقدام اوست خدایا ز بذلت مرا مایه ده دلی صاف و بی نقش و پیرایه ده به نظمم حرارت چو خورشید ده به قلبم حرارت چو خورشید ده به دستم بده کاسه ی راستی که نرود به بیش و کم و کاستی دهانم به هر حرف حق باز کن زبانم به هر کوک حق ساز کن خدایا به من تاب بسیار ده خدایا به من علم اسرار ده نهان را برایم عیان کن شها سرودن برایم روان کن شها به من حشتمی همچو باران بده به من غرّشی همچو توفان بده به راه سلوکت مرا راه ده و همچون ملوکت مرا جاه ده به بنده تو چشمان بیدار ده به من چشم عرفان اغیار ده از این بدسرشتان دگر خسته ام ز بیداد زشتان دگر خسته ام تویی شور قلب من بینوا تویی در دل من فقط،ربّنا
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه... درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من مرگ مثل تمرین است عروس و داماد این جا حنا نمی بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است هزاربار سر از تن جدا شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ! بعضی ها خواب شان چه سنگین است شهادت است دعامان، به چشم ما موشک نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن که آن چه به پاخاست آه مظلوم است بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است بزن که تلخ تر از قبل می شود کامت بزن که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی ست همین آه اگر خداست خدا لوای ظلم می افتد اگر که دین دین است
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است، من اما نگرانم در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر مثل خوره افتاده به جانم که بمانم چیزی که میان تو و من نیست غریبی است صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟ انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟ بگذار به دنبال تو خود را بکشانم ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝ای قلم سوزلرینده اثر یوخ... 🎙مداحی نوستالژی حاج ابراهیم رهبر در حضور رهبر معظم انقلاب به مناسبت جمعه‌های دلتنگی 📎 (عج) 📎
افسوس که سرگشتگی و خواری ما اندوه که درماندگی و زاری ما در عهدهٔ جمعی است که پنداشته‌اند آزادی خویش در گرفتاری ما
یک رغبت اگر در دل ما هست تویی آرامـش محضی که نهان است تویی آن سـاحـل امـنی کـه از امـواج بـلاء با عشق بـگیرد از همه دست، تویی
وسط این همه مضمون غزل پردازی آخرین جمعه ی دی ماه تو را کم دارم
مثل غزل پخته‌ی سعدی است نگاهت هر بار مرورش بکنم باز قشنگ‌ است
بر گلّه گرگ بگذرد آنجا که نگذرد چوپان ز خواب خویش و سگ از استخوان خویش
‌ چیست از این خوبتر در همه آفاق کار دوست به نزدیک دوست یار به نزدیک یار