تکّهای بیشکل بودم مِهر او اعجاز کرد
دخترک با دیدنم تا آسمان پرواز کرد
دلپریشان بودم و دلخون ولی با بوسهای
هشتدرهای بهشتی را برایم باز کرد
دوستم خواند و برایم خانهاش را میخ زد
بهترین شکل صداقت را به من ابراز کرد
یک جهان محو تماشایش شده، او محو من
طرح او بر صورتم، آری مرا ممتاز کرد
سالها از باغ چشمانش محبت چیدهام
کاش میشد صورت پُرچین او را ناز کرد
#مهمان_خدا (جعفری)
او که طرحی نو میان سیل غم انداخته
یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته
انقلابش انفجار نور بود و دشمنش
بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته
کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان
آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته
گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار
باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته
در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو
هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته
#محمدجواد_منوچهری
#جمهوری_اسلامی_ایران
#دهه_ی_فجر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شده صادر انقلاب حتی سرود و شعر آن
هر کجا بینی رسیده بیش و کم هم خیر آن
با تمام مشکلات هستیم پای انقلاب...
ما نمی خواهیم چیزی از خداوند غیر آن
هر کجایی می روم با افتخار و سربلند...
در میان جمع حاضر من بگویم ذکر آن
"عاصی"
🍃❤️🍃🇮🇷🍃☺️
🌹چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر امت حزب الله مبارک باد
🌹نثار امام و شهدا ۳صلوات
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب
فرماندهی شرمندهی یک لشگر مغلوب
فرعون به گِل ماندهی افسانه ی نیلم
هر بار شود گوشهی چشمان تو مرطوب
شیرینی خرما، عسل و شهد زیاد است
اما نه به اندازهی لبخند تو مطلوب
چشمان تو فیروزه و لبهات عقیق است
احسنت به دستی که تراشیده تو را خوب
#امیر_سهرابی
او آمد و تاج و تخت از مد افتاد
غم ریخت به کام ظلم و ایران شد شاد
فهمید جهان که باتوکل به خدا
با دیو همیشه می شود در افتاد
#محمدجواد_منوچهری
ساده از دست ندادم دل پرمشغله را
تا تو پرسیدی و مجبور شدم مساله را...!
من "برادر" شده بودم و "برادر" باید
وقت دیدار، رعایت بكند "فاصله" را
دهه ی شصتی دیوانه ی یكبار عاشق
خواست تا خرج كند این كوپن باطله را
عشق! آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ
دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را
و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم
با تو برگشتم و مجبور شدم قافله را...!
عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست
خواستم باز كنم با تو سر این گله را
#عبدالجبار_کاکایی
بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم
از کدامین پنجره باید تمنایت کنم
من نمی گویم زمین را زیر و رو کردم ولی
سال ها گشتم به دنبالت که پیدایت کنم
بارها رفتم کنار آینه شاید که تو
ذره ای جا مانده باشی و تماشایت کنم
تا به کی باید برای پنجره، گلدان پیر
یا برای آینه امروز و فردایت کنم
من برای این دل دیوانهء چشم انتظار
با کدامین قسمت و تقدیر معنایت کنم
حق بده، من حق ندارم بی تو باشم، حق بده
حق ندارم خوب من، یک عمر تنهایت کنم
باید از دیوارهای رو به رویم رد شوم
بی تو می پوسد دلم، باید که پیدایت کنم
#بهمن_محمدزاده
عاشق که باشی اشک معنایی دگر دارد
حتما خدا هم از دل عاشق خبر دارد
او اشک های هر شبم را دیده و گفته است...
این گریه ها بی شک برایت دردسر دارد
از عشق تو شیدا شدم دیگر چه میخواهی؟
دیوانه ام، دیوانه چیزی هم مگر دارد؟!
شاید که برخیزم ببینم نیستی دیگر
عاشق که باشی خواب دیدن هم خطر دارد
من در خیالم با تو و عشق تو تنهایم
اما مگر این عشق رویایی ثمر دارد؟!
من ماندم و کابوس تنهایی بگو آیا
آغوش تو جایی برای یک نفر دارد؟!
تا زنده ام در شعرهایم با تو می مانم
عاشق که باشی شعر معنای دگر دارد
#فاطمه_احدی