eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 و خدا خواست جهان غرق محبت بشود شد علی جانِ جهان... فاطمه هم جانِ علی
پادشاهان پیاده در مسیر عاشقی جای ماهم دست یاری بر شه عطشان دهید کربلایی می شویم از برکت یاد شما یک سلام از سوی ما بر حضرت جانان دهید
«از این همه بی‌تفاوتی در عجبم» من خوشگلم و قندتر از هر رطبم بعد از تو بریدم دل و از این ساعت من منتظر حاجی خود مش‌رجبم! 😊
(با ظهورت رنگ آرامش نمایان می شود ) کلبه ی احزان دل ، با تو گلستان می شود کعبه ی عشقی و عالم با کمال اشتیاق دور تو می چرخد و هر لحظه قربان می شود زخم هایی که فراقت بر دل ما می نهاد پشت زیبایی تو هر گوشه پنهان می شود چون که می گویی منم مهدی ای اهل جهان شادی و شور و شعف بی وقفه ارزان می شود تو تمام آن چه می خواهیم را می آوری رزق ما با لطف تو آقا فراوان می شود می زنی با دست خود،رنگ عدالت بر جهان چهره ی دنیا پر از گل های خندان می شود
روسیاهم شرم دارم از خدای کربلا آمدم تا جان بگیرم با نوای کربلا خسته از آوارگی‌های بیابان گناه پابرهنه می‌دود دل در هوای کربلا غرق دنیای گناهم کشتی لطفش وسیع ناجی ما بی‌پناهان، ناخدای کربلا غنچه‌های هر دعا در زیر قبّه وا شده عاشق فصل بهارم در فضای کربلا شاه باشم یا گدا اصلا چه فرقی می‌کند؟ حاتم طایی نشسته در سرای کربلا هر کجا بوی خدا حس می‌شود اما دلم خو گرفته با نسیم آشنای کربلا هرچه می‌گویم غزل عطشان به شرحی دیگر است واژه واژه صف کشیده در ثنای کربلا (جعفری)
رازدار غنچه‌ها، تنها بهار وا نکرده لب برای روزگار هر نسیمی صورتش را ناز کرد کوک بی‌مهری برایش ساز کرد او دلش خواهد که روزی گُل شود هم نشین نغمهٔ بلبل شود قلب انسان هم شبیه غنچه است می‌شود با عطر قرآن مستِ مست شرط آن روحی شبیه آینه است هر غباری را تکانَد هرچه هست باید این دل لایق مهمان شود بارگاهی در خور سلطان شود هر کسی جز حضرت دلبر ندید می‌شود در راه عشقش یک شهید چون پرنده می‌پرد در آسمان خوش‌ به‌حال قلب‌های مؤمنان (جعفری)
تکّه‌ای بی‌شکل بودم مِهر او اعجاز کرد دخترک با دیدنم تا آسمان پرواز کرد دل‌پریشان بودم و دلخون ولی با بوسه‌ای هشت‌درهای بهشتی را برایم باز کرد دوستم خواند و برایم خانه‌اش را میخ زد بهترین شکل صداقت را به من ابراز کرد یک جهان محو تماشایش شده‌، او محو من طرح او بر صورتم، آری مرا ممتاز کرد سال‌ها از باغ چشمانش محبت چیده‌ام کاش می‌شد صورت پُرچین او را ناز کرد (جعفری)