کی میشود از مِهر تو، شرمنده نشد
یا بندهنوازی تو را بنده نشد؟
از خشم تو بندۀ گنهکار گریخت
اما به کسی جز تو پناهنده نشد
#میلاد_عرفان_پور
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی است
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافی است
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی است
گله ای نیست،من وفاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی است
آسمانی!تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی است
من همین قدر که با حال وهوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی است
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافی است
#محمد_علی_بهمنی
نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد
و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد
محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی
ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد
سلام ای وعده ی صادق،جهانی چشم در راه است
به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد
ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها
دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد
جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است
که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ما عاشق رهبریم، ما بیداریم
از صدق و صفا و دوستی سرشاریم
همواره به فکر انقلابیم، آری
از فتنه و از فتنه گران بیزاریم
#مهدی_شریفی
#دهه_فجر #انقلاب #مهدی_شریفی
ببخش اين هردو چشمم را اگر ناگاه مي خوابد
كه سربازان نمي خوابند وقتي شاه مي خوابد
من از تو بوسه ي دزدانه اي مي خواستم اما
چه سود آنجا كه صاحب خانه اي آگاه مي خوابد
سبك تر مي كند پلك تو تيغ راهزن ها را
كه گاهي كاروان خسته اي در راه مي خوابد
چه در اندام ترد خويشتن داري كه خود حتي
پلنگ بر پتو در حسرت اين ماه مي خوابد
هميشه شاعري چون من در آغوش زني اما
پريزادي پريخو چون تو با اشباح مي خوابد
کمی کوتاهتر از قبل می گردد شبم وقتی
زنی مانند تو با دامنی کوتاه می خوابد ..
#بنیامین_دیلم_کتولی
شنیدم که چون قوى زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجى
رود گوشه اى دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهى بر آنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقى کرد، آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویى به صحرا بمیرد
چو روزى ز آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریاى من بودى آغوش وا کن
که می خواهد این قوى زیبا بمیرد
#مهدی_حمیدی_شیرازی
سپیده بیقرار ِدیدنت شد
ستاره دوستدار ِچیدنت شد
تو مثلِ ماه زیبایی و خورشید
دوباره تشنه ی بوسیدنت شد!
#صفيه_قومنجانی
بعد تو دیگر برایم هیچ لبخندی نماند
بین من با شعرهایم هیچ پیوندی نماند
ماند بر دوش تهمتن ها سر سهرابها
آنقدر کشتیم بی پرسش که فرزندی نماند
ریخت تا بر شانه هایت موجی از گیسوی تو
در زمستان برف بر دوش دماوندی نماند
آنچنان بردند بخشی از تو را چنگیزها
که به روی نقشه ی ایران سمرقندی نماند
تا تو مو از روی چشمان خودت برداشتی
در نگاه ساحران شهر ترفندی نماند
#ابراهیم_جویباری