eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
لب‌تشنه‌ام از سپیده آبم بدهید جامی ز زلال آفتابم بدهید من پرسش سوزان حسینم، یاران! با حنجرهٔ عشق جوابم بدهید
شـعر چشمان تو مضـمون قشـنگی است ولی من پـریشانم و  دلتنـگ نگاهت چه کنم...؟
من با تو هر حرفی که می گفتم غزل می شد وقتی زبان رسمی این است
از هـرم نگاهـت دل یخ آب شده لبخنـد تو طـرح غـزل نـاب شده دیوار به کـوه تکیـه دارد وقتی تصویر تو روی سیـنه‌اش قاب شده
هرچند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی است که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادو است ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو دارو است یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستو است از کوشش بیهوده خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپو است
دوباره آرشِ ایران، کمان گرفت به دست چنانکه لرزه بر اندامِ صهیونیست نشست ببین که تیرِ دفاع از حریمِ قدس، چه کرد که تارِ گنبدِ آهن به یک اشاره گسست همان که چنگ به خون‌هایِ طفلکان آلود ببین که کبکبهٔ عنکبوتی‌اش شده پست امیدِ بودنش این‌بار ناامید شده‌است اگرچه روح و تنِ اهلِ آن مکان را خست برو پرندهٔ ایمان کنارِ قدسِ شریف بگو به آن ملخک که نمی‌توانی جست همیشه مردمی از نسلِ آدمی هستند که سدِّ راه بسازند پیشِ دیوپرست ببین که مردمی از پیروانِ پاکِ علی همیشه خاطرشان هست عهدِ روزِ الست به حول و قوّهٔ پروردگار می‌جنگند به دین و مذهبشان نیست گرد و خاکِ شکست همیشه منتظرِ امرِ آن ولی هستند همیشه گوش به فرمان، چو مخلصی دربست همیشه سر به ارادت، همیشه پا به رکاب همیشه دستِ ادب روی قلب بوده و هست اگر ولی بسپارد که دشمنان بکشند ستمگری نتواند که از سپاهش رست امید هست به زودی که این خبر برسد که خاکِ پاکِ فلسطین به مردمش پیوست دلم خوش‌است به زودی به قدس برگردد قرار و امنیتی را که دشمنش برده‌است خدا کند که ببینم در این دقایقِ عمر که قدس، از کفِ آن دشمنانِ خونی رست رسیده لشکرِ «صهیو» به «نیست» بودنِ خود چرا که آرشِ ایران، کمان گرفت به دست
یک گوشه‌‌ی اخمت فکند لرزه به دشمن لبخند تو آرامش ما
ای آن که تمنای دل اهل ولایی سر تا به قدم جلوه‌ای از نور خدایی از فتنه گران نیست مرا دلهره تا تو؛ بر مسند فرماندهی کل قوایی
🌸 گل لبخند تو چشم‌هایت شاعرم کرده، فدای چشم تو چشم بر هم می‌زنی و مصرعی گل می‌کند از گل لبخند تو آرایه‌ها بلبل شدند تا تو می‌خندی دلم میل تغزّل می‌کند
حالی نپرسیدی و دلشادم نکردی با چشم‌‌های مستت آبادم نکردی از ابتدای رفتنت تا این دم مرگ یک بار حتی بی‌وفا! یادم نکردی
می کنی آخر مرا درگیر بیماری قند جان هرکس دوست داری اینقدر شیرین نخند 🌸 صولت بی‌مثل تو لرزه به دشمن افکند چشم دشمن کور بادا دود کن عود و سپند تو امید و رهبر آزادگان عالمی در امان باشد الهی جان تو از هر گزند هم حکیمی، هم علیمی، هم فهیمی، هم حلیم شاعر فرزانه‌ای باشد تورا طبع بلند
از جام نگاه تو غزل می‌ریزد از شیوهٔ خنده‌ات عسل می‌ریزد این چشم و دهان به خشم اگر باز شود کرک و پر دشمن دغل می‌ریزد
🌸 گل لبخند تو چشم‌هایت شاعرم کرده، فدای چشم تو چشم بر هم می‌زنی و مصرعی گل می‌کند از گل لبخند تو آرایه‌ها بلبل شدند تا تو می‌خندی دلم میل تغزّل می‌کند
لبخند لبت مثل عســـل شیـریـــن است با عشق تو خوشبختی ما تضمین است از نـــور قـــدم‌های تو هر دانه شکفت این علت سرسبزی فروردیــــن است @andisheysabz
نشود سایه تو کم ز سرای وطنم می‌دهم بهر وطن خون سر و خون تنم وطنم زیر لوای تو و قرآن باشد نرود زیر سم و چکمه دشمن، وطنم آنکه فرمان دهد و رهبر ما هست تویی آنکه فرمان تو را هست خریدار، منم نگذارم وطنم دست اجانب افتد گرچه باشد تن من سرخ به خون کفنم تا که جمهوری اسلامی ایران باقی است هست آن پرچم خوش‌رنگ وطن، پیرهنم خاک بر سر کنم آن دم که نبینم رویت! زنده باش! ای همهٔ روشنی انجمنم! زنده باشی و ببینم رخ زیبایت را نشود سایه تو کم ز سرای وطنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علت بی‌تابی ما غیر این لبخند چیست؟ خنده بر لب آر تا دنیا بداند قند چیست... به مناسبت سالروز تولد آقا❤️