eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی باران، کمی عشق و کمی صحبت کنار او چه تصویری، چه تفسیری، کجایی جانِ جانانم؟
۲۳ اردیبهشت
اردیبهشت ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود ای کاش راه‌ها همه راه بهشت بود باغ از شکوفه خرّم و صحرا ز سبزه سبز گویی که از بهشت خدا رونوشت بود دیوار خانه‌ها همه نسرین و نسترن گل جای خاک و آجر و سیمان و خشت بود چوپان کنار چشمه و سرگرم نی زدن دهقان میان مزرعه مشغول کشت بود بارانِ پرلطافت، می‌شست و می‌زدود هر جا که خار، یا خس و خاشاک زشت بود ای کاش هیچ‌کس دل کس را نمی‌شکست دنیا به کام مردم نیکوسرشت بود «هر جا که هست، پرتو روی حبیب هست» گیرم که دیر و مسجد و گیرم کنشت بود اردیبهشتی‌ام من و در خود شکفته‌ام ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود... ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳ اردیبهشت
زیبایی‌ات من را به یادِ آن زمان انداخت روزی که چشمت چایی‌ام را از دهان انداخت تخمِ سکوت افتاده در بازار مسگرها چشمان تو یک شهر را از آب و نان انداخت دزدانه آمد هر سحر از بامتان بالا خورشید را آن چشم‌ها٬ از نردبان انداخت ابرو کشیدی آهوانِ خسته رم کردند بهرام در غاری خزید، آرش کمان انداخت من از قلم افتاده‌ای بودم که چشمانت نام مرا در کوی و برزن بر زبان انداخت هر جنگجویی که شبی مهمان چشمت شد از ترس جانش صبح زین بر مادیان انداخت مردان هنوز از رنج‌های ایل می‌گویند روزی که چشمت لرزه بر اندام خان انداخت
۲۳ اردیبهشت
اجاق خاطره خاموش می‌شود، برگرد! کلام عاطفه مخدوش می‌شود، برگرد! نگاه روشن تو قبله‌گاه زیبایی است فضای آینه مغشوش می‌شود، برگرد! کبوتری که پیام‌آور رهایی‌هاست شکار فاجعهٔ قوش می‌شود، برگرد! دلی به‌حال دل باغبان نخواهد سوخت بهار، بی‌تو فراموش می‌شود، برگرد! دلم برای غزل‌های ناب تو تنگ است تمام پیکر من گوش می‌شود، برگرد!
۲۳ اردیبهشت
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی که در کنار تو بودن چه عالمی دارد...!
۲۳ اردیبهشت
یکشنبه است، بوی غزل می‌دهد تنت بوی گلاب،بوی عسل می‌دهد تنت   در انحنای عصر غریبانه‌ای چنین انگار باز طعم بغل می‌دهد تنت   آهسته تر قدم بزن از روی شعرهام روی زمین بکر، گسل می‌دهد تنت   ـ حیّ علی ببوسمت عالیجناب شعر! ـ حیّ بخیر خیر عمل می‌دهد تنت   عاشق‌ترین دقایق یکشنبهء منی وقتی مجال بحث و جدل می‌دهد تنت   من هم به رقص آمده‌ام بس که آنقدر مفعولُ فاعلاتُ فعل می‌دهد تنت   صبح دوشنبه شاعر این چند بیت مست طعم غزل، عسل و بغل می‌دهد تنش...
۲۳ اردیبهشت
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من، تو در کجای جهانی که نیستی؟!
۲۳ اردیبهشت
به میزبانی هیئت حضرت رسول اکرم هیئت حضرت زینب کبری مهاجرین افغانستانی دستجرد با اجرای؛ سید محمدجواد شرافت باحضور: حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی سید مهدی موسوی مرتضی حیدری آل‌کثیر محسن کاویانی سید علی نقیب مجتبی خرسندی حمزه محمودی زمان؛ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشاء مکان؛ دستجرد،میدانک، امامزاده ذکریا کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
۲۳ اردیبهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار خسته‌دلانت زیارتی ناب است زیارتی که تمنای چشم بی‌خواب است به لحظه‌های مناجات شبروان سوگند دخیل گنبد زردت، نگاه مهتاب است
۲۳ اردیبهشت
با دیدن تو تار شده چشمانم هر ثانیه بیمار شده چشمانم از بس که برات شعله روشن کرده دهقان فداکار شده چشمانم
۲۳ اردیبهشت
مرداب به رود گفت: تو چیکار کردی که انقدر زلالی؟ رود پاسخ داد: "گذشتم..."
۲۳ اردیبهشت
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش چرخاندن آفتاب در دست علی است
۲۳ اردیبهشت
ماییم کسی که بی سبب می کوشد آن تشنه که از جوی عطش می نوشد خسران زده ایم و سرنوشتش این است آن کس که در آفتاب، یخ بفروشد
۲۳ اردیبهشت
راه گم کردم چه باشد گر به راه آری مرا زحمتی بر من کنی واندر پناه آری مرا می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا ​​​​
۲۳ اردیبهشت
🔷 ۴ راهکار برای مداح هایی که صداشون زود میگیره و خسته میشه: 🔹قبل از مداحی صداتو با استفاده از تمرینهایی که یادت میدم گرم کن. 🔹تارهای صوتیت رو زیپ کن. 🔹همیشه حنجره تو مرطوب نگه دار. 🔹تکنیک های صداسازی رو یاد بگیر و مستمر تمرین داشته باش. با بالاترین کیفیت بهت آموزش میدیم که چه جوری صداتو از نو بسازی🌱 اگه میخوای مداح حرفه ای بشی بزن رو لینک، عضو کانال شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/522387783C25b23e5f97
۲۳ اردیبهشت
پهلو زده خورشید به چشمان شما سرسبز شده دشت ز دامان شما محبوب من! اینجا همه حیران تواَند جان من سرگشته به قربان شما ()
۲۴ اردیبهشت
گنجشکم و زخمی شده‌ی سنگِ توام سربازِ شکست‌خورده در جنگ توام با این همه دست روی قلبم بگذار انگار هزار سال دلتنگِ توام
۲۴ اردیبهشت
هدایت شده از گلچین شعر
تویی روح شباب ای حضرت صبح نسیمت عطر ناب ای حضرت صبح ندا سر می‌دهد خورشید بردار ز چشمانت حجاب ای حضرت صبح () @golchine_sher
۲۴ اردیبهشت
اینجا کسی که باز لبش بر شکایت است بر سفره‌ای نشسته که تا بی‌نهایت است ما بندگان جود حسن تا قیامتیم رنگین کمان چهره‌ی ما از خجالت است زهرا، حسن، حسین و علی، مصطفی... همه! این خانواده عادتشان بر کرامت است در پیش مجتبی که کسی بی‌نصیب نیست! آقای ما، خدای کرم! با عنایت است! هر کس که از دو دست حسن بی‌نصیب شد توفیق او کم است اگر کم سعادت است شایسته نیست پیش حسن التماس‌ها «در حضرت کریم تمنا چه حاجت است» پ.ن: ۱. مصرع آخر تضمین شعر حضرت حافظ است: ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟! ۲. «حضرت» به معنای «حضور» است.
۲۴ اردیبهشت
او بین جمع بود، غرورم نمی‌گذاشت در خلوتم نشستم و تنها گریستم ...
۲۴ اردیبهشت
دوستت دارم که می‌گویی هوایی می‌شوم هی هوایی کن مرا! تکرار می دانی که چیست؟
۲۴ اردیبهشت
آسمان دزد است، کشتی حالِ بادش را ندارد او فقط از دزد دریایی نمادش را ندارد باز می‌پرسی که کشتی‌های من غرق است؟ آری مثل معتادی که خرج اعتیادش را ندارد باغ وحشی را تصور کن که می‌رقصد پلنگی تاب اشک ما و مرگ هم نژادش را ندارد بی قرارم مثل وقتی مادری با یک شماره می رود تا باجه ها اما سوادش را ندارد حکم جنگ آمد تصور کن که سربازی نشسته غیرتش باقی است اما اعتقادش را ندارد آب راکد را که دیدی؟ چون سرش بر سنگ خورده رود بود و حال شوق امتدادش را ندارد درد یعنی شاعری در دفتر شعرش ببیند مثل سابق دیگر آن احساس شادش را ندارد
۲۴ اردیبهشت
هیچ‌وقت هیچ‌وقت را هیچوقت ننویسید. به هیچ وجه به هیچ وجه را بهیچوجه ننویسید. کاش هیچ‌کس هیچ‌کس را هیچکس نمی‌نوشت. این‌قدر این‌قدر را اینقدر ننویسید. این‌که را همیشه این‌که بنویسید، مگر این‌که منظورتان این که باشد: این که اردک نیس، مرغابیه. کسانی که پیش‌رفت را پیشرفت می‌نویسند هنوز در رسم‌الخط پیش‌رفت نکرده‌اند. اگر خوش‌حال را خوشحال بنویسم، خیلی حالم خوش نمی‌شود. هم‌کار را همیشه هم‌کار می‌نویسم، حتی اگر با هم کار نکنیم. @arayehha
۲۴ اردیبهشت
بدگمانم به تو وقتی که نباشی پیشم دلهره دارم و غمگین و کمی دل‌ریشم نه که شک داشته باشم به مرامت،اصلا عاشقم خب، چه‌ کنم با دل پر تشویشم @sherkadeh
۲۴ اردیبهشت
اگر تمامیِ قمصر گلابِ ناب شود به گَردِ بویِ دلاویزِ یارِ ما نرسد...
۲۴ اردیبهشت
هدایت شده از  اشعار ناهید خلفیان
ماه قم از اول ذی‌القعده کامل می‌شود اعتبار آسمان این‌گونه حاصل می‌شود کل دنیا را گرفته نور او، آنقدر که آفتاب از کار خود هر صبح غافل می‌شود بوی این خاک مقدس بوی ایوان رضاست شاعر بانوی قم هم‌سنگ دعبل می‌شود شاعر مهرِ رضا و خواهرش معصومه‌ام از سحاب عشقشان اشعار نازل می‌شود هر کسی که از کراماتش سر سوزن نوشت صاحب صد نسخه توضیح الفضائل می‌شود مانده‌ام بین دوتا پرسش، کنار صحن او عقل عاشق می‌شود یا عشق عاقل می‌شود؟ قسمت دل دوری است و دوستی،این جاده‌ها کی میان عاشق و معشوق حائل می‌شود نیست جز دلدادگی دار و ندار سینه‌ام قلب ناقابل به این احساس قابل می‌شود هر زمان دلتنگ عطر حضرت زهرا شوم دل به سمت مرقد معصومه مایل می‌شود
۲۴ اردیبهشت
دنیا برای چیست؟ جوابی نیافتم اینجا برنده کیست؟ جوابی نیافتم صدها هزار راه و روش پیش روی ماست باید چگونه زیست؟ جوابی نیافتم دریا که از ابهت او حرف می‌زنیم در حال گریه نیست؟ جوابی نیافتم باید در این دو روزه‌ی دنیا به حال خویش خندید یا گریست؟ جوابی نیافتم ای عقل! تا به حال دویدی پی جواب اما دگر بایست! جوابی نیافتم
۲۴ اردیبهشت
تماشای غریبه شدن کسی که زمانی عزیزت بوده، غم انگیزه.
۲۴ اردیبهشت