eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر روشنی‌ست، نگاهت که را سرچشمه‌ی کمال در این روزگار دید... 🆔@abadiyesher
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم نخور ای دل اگر گمشده‌ در این حرمی گم شدن در حرمش، اول پیدا شدن است
گذشت ماه محرم دریغ و صد افسوس نمردم از غم زینب، نمردم از غم دوست 🆔@abadiyesher
تو را میخواهم ای ماه تمامم ظهورت آرزوی صبح شامم چه می‌شد لحظه‌ای قبل وفاتم شود دیدار تو حسن ختامم 🆔@abadiyesher
من از بازترین پنجره با مردمِ این ناحیه صحبت کردم، حرفی از جنس زمان نشنیدم. هیچ چشمی... عاشقانه به زمین خیره نبود! کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد! هیچ کس زاغچه‌ای را ... سر یک مزرعه جدی نگرفت؛ من به اندازه‌ی یک ابر دلم می‌گیرد. 🆔@abadiyesher
ما هم شبی ز گوشه‌ی میخانه می‌رویم دردی‌کشیم و بی می و پیمانه می‌رویم ساقی کجاست تا که دهد می ز خط جور دیوانه‌وار در خط جانانه می‌رویم بااشک داغ و سینه‌ی جانسوز و ناله‌خیز خوش در هوای اُستُن ِ حنانه می‌رویم ما را غمی ز رنج و بلای زمانه نیست آخر به کوی دوست غریبانه می‌رویم آتش گرفته کو که تماشای ما کند با شمع انجمن پی پروانه می‌رویم واعظ بیا نصیحت بیهوده‌ام مکن ما از طریق کعبه به میخانه می‌رویم دیشب به خواب ناز سرای نفس گرفت امشب دوباره دیدن جانانه می‌رویم با سوز و ساز غربت و زین تنگی قفس بی بال و پر ز لانه به کاشانه می‌رویم باز این اجل نشسته سر شعله‌های شمع ما "شائقان" به دیدن پروانه میرویم 🆔@abadiyesher
ما هم شبی ز گوشه‌ی میخانه می‌رویم دردی‌کشیم و بی می و پیمانه می‌رویم ساقی کجاست تا که دهد می ز خط جور دیوانه‌وار در خط جانانه می‌رویم بااشک داغ و سینه‌ی جانسوز و ناله‌خیز خوش در هوای اُستُن ِ حنانه می‌رویم ما را غمی ز رنج و بلای زمانه نیست آخر به کوی دوست غریبانه می‌رویم آتش گرفته کو که تماشای ما کند با شمع انجمن پی پروانه می‌رویم واعظ بیا نصیحت بیهوده‌ام مکن ما از طریق کعبه به میخانه می‌رویم دیشب به خواب ناز سرای نفس گرفت امشب دوباره دیدن جانانه می‌رویم با سوز و ساز غربت و زین تنگی قفس بی بال و پر ز لانه به کاشانه می‌رویم باز این اجل نشسته سر شعله‌های شمع ما "شائقان" به دیدن پروانه میرویم 🆔@abadiyesher
به هر کجا که نظر می‌کنم ز غایت شوق خیال روی توام ، ایستاده در نظرست 🆔@abadiyesher
اما چه سود؟ این همه زیبایی‌ات به ما جز حسرت نگاه، چه‌چیزی چشانده است؟ اما چه سود؟ این همه جاده به سمت تو ما را به مقصد نرسیدن، رسانده است 🆔@abadiyesher
پس از این همه انتظار تازه فهمیده ام تو همان "روز مبادا" هستی که هیچ وقت نمی‌آید 🆔@abadiyesher
گفتی شتاب رفتن من از برای توست آهسته تر برو که دلم زیر پای توست با قهر میگریزی و گویا که غافلی آرام سایه‌ای همه جا در قفای توست سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم در این سری که از کف ما شد هوای توست چشمت رهم نمیدهد به گذر گاه عافیت بیمارم و خوشم که دلم مبتلای توست‌‌ خوش میروی به خشم و به ما رو نمیکنی این دیده از قفا به امید وفای توست ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی؟ رفتی، بسوز، این‌همه آتش سزای توست ما را مگو حکایت شادی که تا به حشر مایئم و سینه‌ای که در آن ماجرای توست بیگانه‌ام ز عالم و بیگانه‌ای ز ما بیچاره آن کس که دلش آشنای توست بگذشت و گفت این به قفس افتاده کیست این مرغ پرشکسته‌ی محزون همای توست 🆔@abadiyesher