،،
بسمالله
صلی الله علیک یااباعبدالله
هرچند که قلب پرگناهی داریم
صدشکر هنوز اشک و آهی داریم
این سوز و گداز را نگیری از ما
جز روضهتان مگر پناهی داریم؟
،
از حزن تو رنگ و رو به ما بخشیده
اشکی گر هست، او به ما بخشیده
مدیون نگاه لطف زهرا هستیم
با عشق تو آبرو به ما بخشیده
،
از اوست هنوز سنت خاتم هست
از اوست اگر کعبه اگر زمزم هست
تا عالم هست، این محرم هم هست
نه! تا باشد محرم این عالم هست
،
عمریست مرا گرفتهای در آغوش
از لطف تو روسفید شد مشکیپوش
تا در دلم آتش غمت شد روشن
با گریه به تو جهنمم شد خاموش
،
امروز زمین و آسمان میگرید
در سوز تو صاحبالزمان میگرید
ارباب! هنوز از غم عاشورا
در عرش خدا مادرتان میگرید
،
یک عده تو را برای ثروت کشتند
یک عده تو را به قصد قربت کشتند
اما پسر علی! تو را قبل از آن
در آن شورا به وقت بیعت کشتند
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
ما سینهزن شدیم از ایام کودکی
در روضههای خانگیِ مادرانمان
با گریه بر حسین به ما شیر دادهاند
یعنی سرشته با غم او جسم و جانمان
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
صلی الله علیک یااباعبدالله
قسم به سـر، به همان دم که شـاه بیشیـن شد
حسین ریخت به هم، حا و نون و یا سین شد
گرفت در بغل خویش جسم بیسر را
گرفت و چادر مادر دوباره خونین شد
دوباره قصه سیلی، دوباره آتش و دود
به دوش عمه مصیبت چقدر سنگین شد
میان دخترکان شد چه گریهای بر پا
دمی که نیزه به رأس حسین آذین شد
چه.ها نشد وسط کوچه های کوفه و شام
به اهل بیت پیمبر چقدر توهین شد
ز رأس بینَفَس او چه داشتند طلب؟
که میهمان تنور و سلاح چوبین شد
ز ریش و ذکر و نماز ِ بدون ِ او بهراس
دلیل کرب و بلا شیخهای بیدین شد
پر است سینه شان از عداوت حیدر
حسین کشتهی آثار بغض صفین شد
خوشا حبیب و بُرِیر و وهب، خوشا عابس
خوشا غلام سیاهی که عطرآگین شد
مرداد ۱۴۰۱
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
+ کسی را ز من بیشتر دوست داری؟
_کسی جز تو را هم مگر دوست دارم؟
بگویم به اندازهی جان خود؟ نه...
تو را از خودم بیشتر دوست دارم
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
،،
بسم الله
هنوز بوی تو را میدهند گلدانها
گرفته نور ز پیراهن تو کنعانها
گرفته کوچهمان آبرو ز خون تو و
به عکس های تو آذین شده خیابانها
سپید کرده غمت مو و روی مادر را
شبیه ابر که باریده است بارانها
به انتظار تو در هر دمم که در سینی
اضافه است همیشه یکی ز لیوانها
بیا به خلوت شبهای گریهآلودم
مرا ز پای در آورده است کتمانها
به قدر چند غزل پيش مادرت بنشین
اگرچه درد دلش بوده قدر دیوانها
پس از تو زرد شده برگ شمعدانیها
پس از تو پر شده تقویم از زمستانها
سفر بخیر عزیزِ همیشه در سفرم
سفر بخیر که تن نیست جای انسانها
تو را تصدق دین محمدی کردم
خدا کند که بيفتد قبول، قربانها
آذرماه ۱۴۰۱
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
صلی الله علیک یااباعبدالله
دمی که چشم وا کردم به دنیا در بکا بودم
من از روز ازل با درد عشقت آشنا بودم
خرامان پا به پایش تا حرم میآمدم هرسال
دلم میخواست دست زائر پیری عصا بودم
اگر یک ذره بودم، در جوارت میشدم تربت
چه میشد خرج ایوان تو بودم گر طلا بودم
سیاهت را نمیکندم ز تن مثل حسینیه
شبیه نوکران موسفیدت باوفا بودم
برای زائران خستهی تو گوشه دنجی
چه میشد خانهای در کوچههای کربلا بودم
زمانی که میان دشت هل من ناصرت پیچید
از اعماق قرون سربرمیآوردم، صدا بودم
ز چشم خلق میپوشاندم آن صدپاره پیکر را
خدایا کاش مشتی خاک در دشت بلا بودم
دمی که پیکر معصوم روی خاک عریان ماند
نمیگویم کفن، ایکاش یک تکه عبا بودم
شنیدم دختری رو سوی میدان با پدر میگفت:
دلم میخواست جایت زیر پای اسبها بودم
خدایا کاش هستی از شرار خیمهها میسوخت
خدایا لحظه غارت کجا بودم؟...کجا بودم؟
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•. شعرخوانی
دمی که چشم وا کردم به دنیا در بکا بودم
من از روز ازل با درد عشقت آشنا بودم
#امیرحسین_پورعزیز
_روضه طوبی
_مجلس چهارم
@abadiyesher
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•. شعرخوانی ۲
قسم به سر، به همان دم که شاه بیشین شد
حسین ریخت به هم، حا و نون و یا سین شد
#امیرحسین_پورعزیز
_روضه طوبی
_مجلس چهارم
@abadiyesher
حسن! تو دست کَرَم را ز پشت میبندی
در آن زمان که به روی یتیم میخندی...
#امیرحسین_پورعزیز
@abadiyesher
در راهِ عشقِ او سپری شد جوانی ام
باشد که او زِ لطف به من هم نظر کند
#امیرحسین_پورعزیز
#امام_زمان
@abadiyesher