eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز    خدا    کند      ببارد باران یک حس عجیب و خوب دارد باران هر قدر که دوست دارمت با لبخند یکریز  و   دقیق می شمارد باران
بانوی غزل هستی و احساس تو زیباست هر واژه‌ی شعرت به نظر خوب و فریباست پاکیت مقدّم شده بر حضرت مریم در هر سخنت عشق و محبت همه پیداست دنیا همه در پیش نگاه تو حقیر است زیرا دل پاک تو به اندازه‌ی دریاست هر بیت غزلهای تو را خواندم و دیدم پر شورترین قصه‌ی عشق همه دنیاست آرام‌ترم با تو که چون کوه صبوری از سمت تو خورشید زد و نکته همین جاست با دوست که هر لحظه‌ی عمرم به سر آید انگار که آن لحظه برایم همه دنیاست🌹🌹🌹❤️❤️
گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم در کویر داغ و سوزان سایبانت می شوم رخ نمایی برمن عاشق میان گل رخان عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم خم ز ابرویم رها کن با نگاهی مهربان خنده بر لبهایم نهی من مهربانت می شوم قصه پردازم تویی نقش مرا حاشا مکن راویم باشی عزیزم قهرمانت می شوم پر گشا بر اوج مینا تا رسی بر طارق عشق وا رهم از تیره گی چون آسمانت می شوم با دلم همراه شو در راه عشق و عاشقی راهی و همدل شوی من ساربانت می شوم
ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻗﺎﯾﻘﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻋﺸﻘﺖ ﺧﯿﺲ ﻭ ﺷﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﻭﺗﯿﺮﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﻧﺴﯿﻢ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺳﺎﺣﻠﺖ ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﺖ ﺳﺎﺣﻞ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺤﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﯿﻨﻪ ﻭﺍﺭ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﮑﺪﻣﯽ ﭘﯿﺪﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ شوم ﺑﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﯾﻮﻧﺴﻢ ﺁﯾﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﻠﻌﯽ ﻣﺮﺍ ﮐﯽ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺭﺳﻮﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻗﺎﯾﻘﻢ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﻏﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻓﮑﻨﻢ,,,,,,, ❤️❤️🌺🌺❤️❤️
چرا پی وی نمی آیی حبیبم عَیادت را نوشته است این طبیبم دعا کردم که باشم در قنوتت شما گفتی به من داری کدورت طبیبم گفته شُش را بسته آهت نفس تا میکشم دم با نگاهت تو پلک گر میزنی،قلبم هماهنگ کنم با چشم زیبایت ،منم تنگ به آغوشت کشم چون بیت پیشین زنم لب بر لبت حالا که کیشین اگر ماتم کنی کارم تمام است و هر داغی نوایش با د‌وام است منم سربازِ عاشق،شاه لشکر نگو بازی جدا،شطرنج پیکر شَوم تنها رَوم تا آخرین خان وزیرت میشوم بانو بگو جان طبیبم گفته باید روزه گیرم من از افطار بانو سیر سیرم سحر بیدار بودی ای عزیزم برایت حال چایی دبش بریزم چنان شیرین شدی ‌با آن صدایت دلم خواهد کنم جانم فدایت کسی باور کند تا بیت بعدی امیدی هم دهد با شعر سعدی از آن روزی که شاعر گشته ام من به فکرم تا ثریا رفته ام من الهی شعرهایم بی مخاطب خودت کاری بکن یا رب و یا رب
بگو چون دوستم داری زبانت تلخ گشته مرض یا کوفتت را پای عشقت من نوشتم همین یک کوفتت معنا کنم چون سخت گفتی که کافش (کل) و واوش را (وجودت) من نوشتم فِ معنا شد (فدا کردی)دلت را ای عزیزم تو را دو دوستت دا دا... به لکنت من نوشتم بداهه
کسی پی وی نمی آید خدایا فقط یوسف برایم کرده بایا😐 مرا تهدید و هم تخریب کرده رفاقت کرده ام بین با کیایا🤦‍♂ بداهه
غزل شدم که خجالت به سر گریبان است بهشتِ بیتِ نگاهت پر از پریان است نجات بخش دلم باش چشم و لب وا کن «بیا که حال غزل های من پریشان است» برای تجربه ماهی دلش به ساحل زد چه آرزو و فریبی که دل پشیمان است بداهه
کم حوصله و ساکت و وسواس شدم نسبت به تمام شهر حساس شدم از بس که شده تصنعی لبخندم یک سوژه برای عکس عکاس شدم
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد . تو که نزدیک تر از من به منی می دانی دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد . هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد . دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد . ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد 
رفتن مهر تـو ‌‌از من ممڪن نیست همچو نامی ڪه کسی نقش ڪند بر حَجَری 🌹
💕دوست داشتنت... اندازه ندارد ،💞 💕حجم نمی خواهد ... وقتی تمام کشور وجودم ... 💞 💞سرزمین حکمرانی "توست" !! ─┅═ঊঈ ♡ ঊঈ═┅─