الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد، ای اول بی ...
الهی ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست
#مناجات_خواجه_عبدالله_انصاری
@abadiyesher
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم...
#رهی_معیری
@abadiyesher
سنگی؛ بهقصد قلب بلور من آمدی
گنجشکم و به نیت تور من آمدی
نگذاشتم که وارد قلبم شود کسی
تااینکه تو به چشم غیور من آمدی
با من چه کار داشت سلیمان عشق تو؟
با عزم خردکردن مور من آمدی
کوه غرور بودم و حالا غبار راه
وقتی که خاک گشت غرور من آمدی
طوفان یأس شمع امید مرا نکشت
امشب برای کشتن نور من آمدی
نه در زمان جشن تولّد برای عشق
اما به وقت ختم سرور من آمدی
نگذاشتی اگرچه قدم در اتاق من
ممنون از اینکه بر سر گور من آمدی
دیوان شعرهای مرا باز کردهای!
نامهربان! برای مرور من آمدی...
#راجی
#زینب_نجفی
@abadiyesher
من از آغوش تو بارها به بهشت رفتهام بهشت مگر کجا مىتواند باشد جز آنجا که با خودت نگویى کاش جاى دیگرى بودم . . .
#بهرام_حمیدیان
@abadiyesher
قَندی! عسلی! نقل و نباتی! شکلاتی!
سَنْسیْز اُولَرَم، آیلاویو، أنت حیاتي!
#محمدامین_عبادی
@abadiyesher
باید که خودم رو بزنم آدم شم
دل رو به کسی نبازم و محکم شم
در دور و زمونهای که پر رنگ و ریاست
بین همه با خودم فقط همدم شم
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
هی پشت هم نگو برو در پناه حق
آغوش را برای پناه آفریدهاند...
#فرهادـــشریفی
@abadiyesher
گوش کن حضرت معشوقهی آزرده من
گوش کن حرف من امروز شنیدن دارد
شعر من حال یتیمی ست که بعد از پدرش
اشک از چشم ترش قصد چکیدن دارد
حال من مثل قناری است که در کنج قفس
به همین جیرهی روزانه قناعت کرده است
مثل یک مرد که از دست همه طرد شده
همه جا شایعه گردیده خیانت کرده ست
مثل یک کاغذ تاخورده که در جیب عقب
چند وقتی ست که از یاد کسی جا مانده
مثل یک مرد که از ذهن زن و فرزندش
هم فراموش شده هم تک و تنها مانده
مثل یک شاعر گمنام که معروف نشد
شعرهایش همه جا هست و خودش دربدر است
مثل یک مرد که در خاطرهی فاحشهای
مانده امّا زنش از حال دلش بیخبر است
مثل یک قاتل اعدامیِ دور از تقصیر
که به تقدیر و و قضا و قدَرش میخندد
مثل یک مرد که از گریه گذشته کارش
همچو دیوانه که در سوگ پدر میخندد
های معشوقهی اشعار بهم ریختهام
فکر کن شاعر تو جهل مرکّب دارد
به درک قافیه را باختی! امّا گل من
شعر بنویس که هر شعر مخاطب دارد
#مهدی_خداپرست
@abadiyesher
آنقدر برای بوسه دل دل کردم
شیرینی وصل را هلاهل کردم
در شهر شلوغ عشق کم کم گم شد
یک لحظه فقط دست تو را ول کردم..
#امیرعلی_گازارپور
@abadiyesher