eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو مال منی و من گدایت شده ام دلتنگِ شنیدن صدایت شده ام تو رفته ای و هنوز من خوبم ، شکر چیزی نشده ، فقط فدایت شده ام ! ☺️
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده است آسمانا!کاسه صبر درختان پر شده است زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده است چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پر شده است دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است شهر گفتم!؟شهر!آری شهر!آری شهر!شهر از خیابان!از خیابان!از خیابان پر شده است فاضل نظری شبتون بخیر
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید... مرا مسافرِ شب های انتظار کشید... تو را شکفته و مغرور و سنگدل..! اما... مرا شکسته وبی تاب وبی قرار کشید..!
خیابان و من و باران نم نم ! هوای سرد و تاریکی مبهم ! من و یک عکس خیس پاره از تو غم و تنهایی و دنیای ماتم ! نشسته بغض سختی در گلویم گرفته حالم از دنیا و آدم ! شکسته قلبم از درد جدایی خمیده قامتم ، از غصه شد خم ! به یاد خاطرات کهنه ای که برایم مانده از تو بیش یا کم ! چه آسان موج دریای خیالت دلم را می برد تا ساحل غم ! به روی گونه‌ی خیسم چکیده سرشک اشک چشمانم دمادم ! شده پاییز و دلتنگم دوباره خیابان و من و باران نم نم ! ‎‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‍ ‍ بوسه های شیرین و... شبی طولانی بی گمان صبح تنت طعم عسل میگیرد باید اقرار کنم این که حسودم به تو و... تختخوابی که تو را سخت بغل میگیرد
‌اگر‌روزی‌آسمان‌پروازت‌رانخواست... خودت‌برای‌خودت‌آسمان‌بساز!🌱-
توکہ‌شیرینےمحضےسر بازار؛ نخند تاجران‌‌بادل‌‌خوش‌بار؛شکرآوردند(:
دل چو رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است.... شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
‹ گذر کردی و باد آورد عطر گیسوانت را تمام کاج های کوچه ی ما بید مجنون شد...🌴🍃› • علی ارحامی
🌱 ما در نماز سجده به دیدار می‌بریم بیچاره آنکه سجده به دیوار می‌برد . . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌
چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم من همان قند دو پهلوی لبانت ميشوم در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من گر بخواهی در دل تنگ تو جانت ميشوم يك اشاره از تو بنيادِ دلم را ميكٓند گر تو خواهی بهتر از جان جهانت ميشوم ناز كم كن من كه گفتم ميخرم ناز تو را آنقدر ميخواهمت آهو ، شبانت ميشوم شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشيد منی مهربانی ديدم از تو ، مهربانت ميشوم چشمهء عشقی كه ميجوشی درون سينه ام حكم دريايیّ و من آب روانت ميشوم گفته بودی دوست داری يك نفر مهمان كنی چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم
👤 ای در دل من میل و تمنا همه تو واندر سر من مایهٔ سودا همه تو هرچند بروی کار در مینگرم امروز همه توئی و فردا همه تو