eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه باید این قائله را "آه" به پایان ببرد
بی‌ وفـایی میکنی من هـم تماشا می ‌کنم فـرصتی تـازه بـرای گـریـه پیـدا می ‌کنم دوستت دارم ولی می‌ ترسـم از رسوا شدن هـر چه از زیبـایی ات گفتند حاشا می‌ کنم من که یک لشکر حریفم نیست تسلیم توام با رقیبـان پیـش چشمانت مدارا می ‌کنم هرچه از دنیا بدست آورده‌ام تا پیش ازاین خـرج عمـر رفتـه ‌ام از دار دنیـا می ‌کنـم سوختم چون شمع اما ریشه ام را ساختم خانـه ‌ای دیگر بر این ویرانه بر پا می‌ کنم از کنـارم رفتـه‌ ای اما به یادم مانده‌ است خاطراتی که دلم را خوش به آنها می کنم..
عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر، گل عروسش کوثر او در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن این رخت دامادی مولا را نظر کن لمس وجود فاطمه معراج حیدر گرمای دست مرتضی جنات کوثر او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد این عشق اوج عشق معنای حضور است نور علی نور است امشب غرق نور است... 🌸 یاعلی و یازهرا 🌸
مشغول گریه‌های غریبانه‌ی خودیم... ما را اسیر لشگر درد آفریده‌اند... ما را دچار عشق نمودند و بعد از آن... کوهی به نام حضرت مرد آفریده‌اند...
تو همان عشق پر از حادثه ی معروفی مدتی هست غمت در دل من مد شده است
روزی هزار بار بخوانم کتاب صبر گوشم به توست لاجرم از بر نمی‌شود
❲چمدان‌بستهـ‌‌ام‌از‌هر‌چهـ‌مَنَم؛ دل‌بِکَنم!❳
با همه زشتی ز دنیا چشم بستن مشکل است هیچ مکروه اینقدر در دیده ها مرغوب نیست!
لڪنتِ شعر و پریشانی و جنجالِ دلم چه بگویم ڪه ڪمی خوب شود حالِ دلم ...
‏گفتم که تو منظور من از این همه شعری مغرور، نگاهی به من انداخت که: منظور؟!
در کوی عارفان خبر مرگ می‌خرند رد می‌شدم شبی، خبرم را فروختم -
تو همان عشق پر از حادثه ی معروفی مدتی هست غمت در دل من مد شده است