eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به هر روزي كه برميگردم از آغاز دلتنگم به قدر جمعه ي يك پادگان سرباز دلتنگم
جمعه یعنی یکسره دلتنگ تو قافیه در قافیه در جنگ تو
تمام هفته ی من مثل جمعه می گذرد الهی از دل تقویم جمعه حذف شود ...
تو نباشی و ببافم دو سه رج خاطره را جمعه یعنی سرِ من گرم شود با یادت ...
جمعه تویی با همه ی دوری ات خنده به لب دلخوشی زوری ات! دوست ترم‌ داری و راهی شدی دل بکن از رفتن مجبوری ات..!
جمعه های غزلم باب دلم بود ولی... سر هر قافیه با یاد تو بی تاب شدم
جمعه را مثل چای نـــوشیدم تــــوی فنجانِ کــوچکِ چینی جمعه‌تلخ است بی‌تو باور کن مثل چــایی ، بدون شیــرینی
اشتباهی شده حتما که مرا دوست نداری انتخاب تو منم غیر خودم، با همه زاری میشناسم تو و هم خُلق تو را خوب تر از خَلق خلقت خوب خدایی تو فقط رو به من آری
كه چشم‌هاي تو در خوابْ شمس و مولوي‌اند كه چشم‌هاي تو در خوابْ شرحِ مثنوي‌اند كه چشم‌هاي قشنگت قشنگِ دهلوي‌اند قشنگ، البته در سايه سارِ ابرو‌ها
از تو نمی‌رنجم... برو، من هم تمام عمر ناخواسته هرکس مرا می‌خواست، آزردم دنیا برای انتقام از عشق کوچک بود تنهایی‌ام را زندگی کردم ولی مُردم
می‌برم غیرت به هرکس می‌شود جویای تو گرچه نتوان یافت می‌دانم ز جویایی تو را.....!!
عشقِ مارا دیده دارد قو حسودی میکند ابرویت باعث شده چاقو حسودی میکند باز هم پاییز شد وقتی تورا دور ازهمه میبرم در باغ ،خرمالو حسودی میکند میکشم در موی تو وقتی نفس شب شمع پیر تا خبرچین میشود شب بو حسودی میکند بیخیال مردمان چشم شور بد نظر میروی دردشت ها اهو حسودی میکند تا که برخیزی گرفتم از مچ دستت ولی غیر جاری های تو جارو حسودی میکند یک نظر در شهر افکندی همه شاعر شدند بر نگاه ساحرت جادو حسودی میکند لعنتی زیباتر ازتوغیر تو در شهر نیست دارد این ابرو به آن ابرو حسودی میکند مینشینم روبرویت شعر میخوانم ببین توی کافه با غضب یارو حسودی میکند بیهوا بوسیدی ام درمان شدم توی مطب سکته ای زد دکتر و دارو حسودی میکند