در خنده ی دلواپسِ تو، ترس جهان بود
دلنازکی و گریه ی من نیز از آن بود
روزی که تو را دیدم از این پنجره ی باز
باد خنکی جانب موهات وزان بود
شیرین سخنی های تو تلخی مرا برد
گویی که رطب جای زبانت به دهان بود
بوسیدن لبهای تو در لحظه ی افطار
تنها هوسم هر شب ماه رمضان بود
بیمار نبودم ولی از شوقِ تو، در من
عادت به خیالات شبیه سرطان بود
آن چیز که دستان تو را داد به دستم
نجوای دلی غمزده هنگام اذان بود
شهر من و تو قصه ی بی عشق نمی گفت
در شاهرگِ خاطره هایش هیجان بود
از شایعه ی رفتن تو شهر به هم ریخت
چیزی که فقط بی حرکت ماند، زمان بود!
حتی نفسِ زنده ترین رود جهان هم
از ترس خداحافطی ات در نوسان بود
سرهای درختان همگی سمت تو چرخید
پایِ تو که در رفتن از این شهر دوان بود
دیگر نه سرودی و نه رودی و نه بودی
تا بود همین بود که تقدیر، همان بود
در شهر من از آمد و شد غلغله ای بود
تا خنده ی تو جاذبه ی نصف جهان بود
ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭِ ﺩﯾﺪﻥِ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺷﻮﺭِ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ میکند
ﻻﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩﻫﺎ ، ﺁﺷﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
ﺻﺒﺮ ﻣﻦ ﺳﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺐ ، ﺍﻣﺎ ﺑﻤﺎﻥ
ﻣﻦ ﺻﺒﻮﺭﯼ میکنم ، ﺍﯾﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
ﺍﺷﮏ ﺯﺍﻧﻮ میزند ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ
ﺑﻐﺾ ﺳﻨﮕﯿﻦِ ﻣﻦِ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
میروم ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ، ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩِ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ
ﻋﺸﻖﻫﺎﯼ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﻣﺮﻏﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻤﮕﺸﺘﻪی ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ
#
🍃🍃 🍃🍃
دیشب به یادت " گریه ها " را خواندم از اول
اصلا کتابِ شعر "فاضل" را تو هم داری.؟
#سید_سعید_صاحب_علم
میخواستم بگویمش امّا گریستم ...
آری، همیشه بارِ زبان را کشید چشم
#عاصی_خراسانی
بکش ابرو، بزن چاقو، بده مرهم، خدایی کن
به شدت دوست دارم ، این مدل بنده نوازی را
#مرتضی_خدایگان
چون کاسهای که پر شدنش بی صدا کند
از تو دلـم پر است ولی دم نمیزنم
#تاثیر_تبریزی
امشب دوباره خواستمت در قنوت وِتر
شب ها، شنیده ام که خدا مهربانتر است
#حامد_فلاحي_راد
#شب_بخیر_ای_نفست_شرح_پریشانی_من
در دلم صد حرف و تقریرش نمیدانم که چیست؟!
دیدهام خوابی و تعبیرش نمیدانم که چیست...؟
گه به تیرش میزنی، گاه از تغافل میکشی
عاشق بیچاره تقصیرش نمیدانم که چیست...؟!
#حزین_لاهیجی