eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زیرباران،درشب ومهتاب،حس کردم تورا نوکری تادادزد ،حس کردم تورا صیدِدریای توام باریشه‌های پرچمت بین روضه درنخِ قلّاب،حس کردم تورا قبل ازآنی که بگویم آه، آقا بی کسم نوکربیچاره رادریاب،حس کردم تورا لحظه‌های تشنگی گفتم سلام ای تشنه لب قبل ازآنی که بنوشم آب،حس کردم تورا روی دیوارِ اتاقم شعبه‌ای از کربلاست زُل زدم هروقت،بر آن قاب،حس کردم تورا بالشم شدهرشب ازرویای خیسم خیسِ اشک گوشه‌ی شش‌گوشه‌ات درخواب،حس کردم تورا بوی سیبِ جانمازم مال مُهرتربت است بارها ارباب،درمحراب، حس کردم تورا بین صحنِ سینه‌ام داری مزاری،چونکه من درتپشهای دلِ بی‌تاب، حس کردم تورا : 💔 چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرامِ دلـم نام دل آرام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مسیحِ چشم تو از ابتدا نجاتم داد همین که اسم تو آمد خدا نجاتم داد نوشته اند مرا از ازل گدای حسین چه خوب قصه ی شاه وگدا نجاتم داد هزار مرتبه تا آمدم سقوط کنم دعای لحظه ی گودالـها نجاتم داد من ِ سیاه کجا؟ خانه ی کریم کجا؟ یکی نبود بپرسد چرا نجاتم داد؟ دعا بدون قسم بر تو بی اثر شده بود قسم به نام تو دادم دعا نجاتم داد میان غفلت و ظلمت دلم ز دستم رفت ولی ز دست زمانه بلا نجاتم داد کسی که دل به تو داده دلش نمی میرد محبت تو ز دست فنا نجاتم داد همین که صفحه ی دل پر شد از سیاهیها دو قطره گریه برای شما نجاتم داد همیشه گردن ما زیر دِین کرب و بلاست قسم به مادرتان کـربلا نجاتم داد : 💔 بی نام یار، نار گلستان نمی شود بی کربلا بهشت که رضوان نمی شود صد بار گفته ایم که ذکری برای ما مثل حسین موجب غفران نمی شود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بنویسید مرا بی سروسامان حسین جگری سوخته و پاره گریبان حسین پای شش گوشه گدارابنشانیدوسپس بنگارید مرا دست به دامان حسین روضه ای بازبخوانید و هلاکم بکنید روی قبرم بنویسید پریشان حسین پروراندند مرا پای همین هیئت ها از همان روز ازل خورده ام از نان حسین کاش در کرببلا جام شهادت نوشم بسرایند مرا جزء شهیدان حسین شبِ بی گریه در این عشق حرام است مرا این چنین است شبِ ریزه خور خوان حسین بنویسید روی مشک علمدار حرم جان عالم به فدای لب عطشان حسین به خدا این پسر حضرت زهرا باشد روی خاک است چرا پیکر عریان حسین : 💔 کاش میماندم میان یا حسین مثل کفشی که ورودی حرم جامانده ست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از روز ازل عاشق و حیران حسینم یک نوکر دربست و پریشان حسینم از دامن مادر بخدا تا دم مرگم پای غم اربابم و گریان حسینم وقتی که شدم سینه زن ماه محرم آگاه شدم در صف یاران حسینم خاک قدم زاده ی زهرای بتولم نذر قدوبالا و دوچشمان حسینم من شاعردلسوخته ی کرب و بلایم من قاری هر آیه ی قرآن حسینم برپاشده درسینه ی من خیمه ی سوزان در سوزوتب شام غریبان حسینم دلواپس و بیتاب یتیمان حسینم هرگاه که از آب گوارایی بنوشم والله به یاد لب عطشان حسینم یارب ننماغسل وکفن سهم تنم که شرمنده ی آن پیکرعریان حسینم درظلمت گورم که سراسرشده وحشت محتاج طلوع مه تابان حسینم فردای قیامت که بُوَد روز مکافات بادیده ی تر،دست به دامان حسینم : 💔 عاقبت ختم به خیرم می کند این نوکری هرکه تو باشی سربلندعالم است سلام عليكم و رحمة الله،وقتتون بخير، روزتون معطر بنام
دل دیوانه فقط شوق زیارت دارد به گدایی در میکده عادت دارد همه رفتند و من بی سروپا جاماندم حال و روز من آلوده خجالت دارد حرم شاه کجا بنده ی آلوده کجا هرکه شد زائر شش گوشه سعادت دارد چه حریمی و کریمی و چه احوال خوشی گوئیا خون خدا قصد شفاعت دارد جبرییل آمده از عرش که زائر بشود آمده عرض ادب قصد اقامت دارد بی سبب نیست دلم پرزده تا گنبد تو هرگدایی در این خانه کرامت دارد ارمنی آمد و حاجت ز علمدار گرفت تربت کرببلا اذن هدایت دارد کافری آمده در صحن شما سجده کند کافر از عشق شما شوق عبادت دارد هرکسی آمده پابوسی سلطان کرم گریه کن بوده و هم شوق شهادت دارد : 💔 بی تويک لحظه رمق دردل ودرجانم نيست بيقرارم نکنی‌طاقت هجرانم نيست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از همینجاکه نشستم حرمت معلوم است پرچمِ سرخِ پُرازپیچ وخمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، هوا روشن شد همه جا منظره‌ی صبحدمت معلوم است از همینجا دل من پَر زده بر بام حرم آنطرف، گنبد صاحب عَلَمت معلوم است یک کتیبه وسط صحن، برافراشته شد روی آن دستخط مُحتشمت معلوم است همزبانان خودم را به حرم می‌بینم  دستِ سینه‌زنِ قومِ عَجَمت معلوم است دور کشتیِ نجاتِ تو دَمِ شش گوشه موج جمعیت دریای غمت معلوم است یکنفرگفت حسین وهمه گفتند حسین ازهمینجاهمه‌ی آن عظمت معلوم است دل ما ریخته در صحن، تمامش زیرِ جاروی کارگرِ محترمت معلوم است عاقبت نوکرخودرا به حرم خواهی برد شک ندارم بخداازکرمت معلوم است برگه‌ی نوکری‌ام دست تورا بوسیده نقش امضای تو زیرقلمت معلوم است : 💔 گله ای نیست فقط حاجت خودعرض کنم یک کاش مرا میبردی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
با اینکه هر دفعه تو مبینی گناهم را اما نیاوردی به رویم اشتباهم را اینجا پر است از روسفیدان تو یاالله پس من کجا مخفی کنم روی سیاهم را مردم سیاهی های رویم را نمیبینن از دور میبینن تنها روی ماهم را مِن بعد از این هم سر به راه تو نخواهم شد پس تو عوض کن سمت راه خویش راهم را محتاج جز تو بودن اصلا به صلاحم نیست از هر کسی بهتر تو میدانی صلاحم را اگر جایی به جز تو چشمم افتاده قدرت بده تا اینکه برادرم نگاهم را بر حُب حیدر تکیه دادم که نمی اُفتم می ترسم از اینکه بگیری تکیه گاهم را بگذار گرم روضه ها باشد نفس هایم خرج حسین بن علی کن سوز و آهم را : 💔 تا دَم لحظه ی افطار پُر از بُغض و غَمَم سَحـری حَسرتِ دیدارِ حَـرَم را خوردم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حتی اگر از مال، مالامال باشد نزد تو باید قد آدم دال باشد عبد پشیمان آمده آغوش وا کن مگذار بیش از این پریشان حال باشد اقرار معصیت چرا میخواهی از من بهتر همین که عبد نادم لال باشد اشکی بده محصول باغم پا بگیرید ارزش ندارد میوه وقتی کال باشد وقت گدایی از کریمِ آبرودار خوب است سائل اهل قیل و قال باشد گرچه گناهی در خور عفوت نکردم اما همین عصیان پر از اشکال باشد چشم امیدم روز محشر سوی زهراست مادر همیشه در پی اطفال باشد زهرا خبر دارد که مجنون الحسینیم به خدا قسم این بهترین اقبال باشد پرونده ی ما دست او باشد تمام است هر مشکلی را فاطمه حلٓال باشد این گریه از خوف خدا خوب است اما اشک محرم بهترین اعمال باشد پس تا توان داریم گریان حسینیم در روضه ای چون صحبت از گودال باشد مردی که روزی زینت دوش نبی بود انصاف بُوَد آیا تنش پامال باشد ای نامسلمان ها کمی آزاده باشید ذبح کدامین دین به این منوال باشد زینب به سوی خیمه ها برگشت و میگفت ای وای اگر پای کسی خلخال باشد لبریز بغضیم و امید ما همین است سال ظهور منتقم امسال باشد : ❤️ سر فدای قَدَمَت، ای مَه ڪنعانی من قَدَمی ‌رنجه ڪن،‌ ای دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تڪرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد از دست‌ مسلمانی من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم من همان بی سروسامان شده ی خون جگرم با تو مانوس شدم خوب رفیقی هستی چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم دست مردم همه پر، دست من اما خالیست کاسه ام را به کجا غیر همین در ببرم؟ بعد از این دست تو باشد دل و چشمم یارب نکند باز بیوفتد به گناهان نظرم شب آخر نکند قهر کنی میمیرم وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم علی آمد برکت داد به این بندگی ام علی آمد اثری داد به اشک بصرم هیچکس مثل علی پشت من زار نماند جزعلی نیست کسی پشت و پناهم سپرم مزد این سی شبه یک کرببلایم ببرید چند وقتیست که من منتظر این سفرم رمضان رفت ولی فکر محرم هستم میخورد باز به این روضه ی رضوان گذرم بیشتر از همه مادر پی اولادش هست لطف زهرا نرسد سود ندارم! ضررم شب جانسوز وداع است بخوانم ز وداع تشنه ای رفته به خیمه وسط اهل حرم خواهری ناله ی ای وای برادر دارد دختری ناله ی ای وای خدایا پدرم! زینب آمد به سخن بی تو چه باید بکنم؟ پیش من باش که در بین هزاران نفرم : 💔 رمضان رفت و همه دلخوشی ام شد عرفه کاش روز عـرفه کــرب و بلایی باشـم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باید برای مثل تو گریانمان کنند هم صبح هم غروب پریشانمان کنند باید برای مثل تو ابر بهار شد باید برای مثل تو بـارانمان کنند ما آدم توأیم به توحید چشم تو سجده می آوریم که انـسانمان کنند حالا که سائل کرم خانه ات شدیم اصلاً بعید نیست سلیمانمان کنند این اشکها نتیجه ی اسلام است پس گریه می کنیم مسلمانمان کنند گیرم برات سینه ی عریان نداشتیم یک شب خلاصه می رسد عریانمان کنند روزیه خلق با کرم نوکـران توست گندم شدیم سفره ی احسانمان کنند فردا که روز آه و پریشانی همه است اگر گذاشت پـریشانمان کنند : ❤️ آغاز می‌کنیم هفته ی خود را به این کلام ای کشته‌ ی فتاده به هامون... السلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گلیم خاکی دل را خودش تکان داده  خودش مسیر حسینیه را نشان داده  همیشه دعوتمان می کند و این یعنی برای تـوبه دوباره به مـا زمـان داده  یکی به روضه و جمعی به اشک مشغولند  و او حواله ی جنت در این میان داده  بهشت در عوض قطره ای نمک آلود؟  نشد معامله اینکه، به رایگان داده  هـوای شرب طهورا نمی کنیم آخر  حسین چائی روضه به خوردمان داده  به یک سلام، ثواب زیارت حـرمش  به نوکران خود از لطف بیکران داده  گـدا طلب نکند هم کـریم می بخشد  تکان نخورده لب حر به او امان داده  خوشا بحال حبیب آنقدر که عاشق بود به راه عشق حبیبش دو بار جـان داده  پدر به حال رکوع و پسر به خاک خضوع  پدر هر آنچه که داده پسر همان داده  غروب سرخ و گلو سرخ و در همان حالت  عقیق سرخ یمانی به ساربان داده : ❤️ باز آمد به درت عبد گنه کار حسین آنکه با لطف تو شد نوکر دربار حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ما را تمام خـلـق شناسند با حسین ما نوکریم و حضرت فرمانروا حسین ناز طبیب و منت مرهم کجا کشی؟ وقتی که هست تربت پاکش دوا حسین با هر طپش ز سینه ی ما میرسد به گوش ای پادشاه تشنه لب کـــربلا حسین منت خدای عزّوجل را که لحظه ای ما را به حال خویش نکرده رها حسین در روز حشر سینه زنان ناله می کنیم شور و نشور می کند آنجا به پا حسین نوکر کنار سفره ی ارباب دل خوش است شکـر خـدا که گشته خـریدار ما حسین آری وصیّت همه ی مـا همین بُوَد بر روی قبر ما بنویسید یا حسین (دعبل) : 💔 ‏صبح و طلوع شعر و غزل، ناشتای تو یعنی سلام، زنده شدم با دعــــای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام