بی تو دردی کشیده ام که مپرس
" زهر هجری چشیده ام که مپرس"
ناز عشق تو را در این بازار
با نیازی خریده ام که مپرس
انقلابی در این خرابه ی شوم
یک تنه آفریده ام که مپرس
غزلی ناب بودم و حالا
شرحی از یک قصیده ام که مپرس
در سحر از زبان مادر تو
قصه هایی شنیده ام که مپرس
بعد از آن ظهر زخمی گودال
آنقدَر داغ دیده ام که مپرس
بسکه در زیر دست و پا ماندم
مثل زهرا خمیده ام که مپرس
آنچنان دل بریدم از دنیا
پدر سر بریده ام که مپرس
لخته ی خون به روی گوشم هست
تو نبودی که گوشواره شکست
#اسماعیل_شبرنگ
🌹 تقدیم به مادران شهداء به مناسبت روز مادر
اگر چه بر لب تو سایه های لبخند است
دل شکسته ات از درد و رنج آکنده ست
اگر چه زمزمه ی روز مادر است ، امّا
هنوز در دل تو زخم داغ فرزند است
نفس کشیدنت آتشفشانی از آه است
غبار خاک قدم های تو دماوند است
بهار هم بشود رنگی از زمستانی
برای حال تو اردیبهشت ، اسفند است
تو هاجری که گذشتی از عشق اسماعیل
جهاد کردی و اجر تو با خداوند است
شبیه امّ بنین بی صدا شکسته شدی
زمانه محضر صبر شما سر افکنده ست
امانتی که خدا داده بود ، بخشیدی
امانتی که برای تو بی همانند است
به خطّ سرخ شهادت نوشته امّ شهید
کنار نام و نشانت حضور پسوند است
هنوز چادر تو عطر مادری دارد
به نام حضرت زهراء که قید سوگند است
دعای نیمه شبت مستجاب خواهد شد
برای هر دل عاشق که آرزومند است
جواب عشق به عقل معاش دنیا چیست؟!
بهای عشق در این روزگار ما چند است؟؟
#اسماعیل_شبرنگ
.
.