eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما جمعه را به شوق تو تعطیل کرده ایم ای روز بازگشت تو آغاز عیدها ...
بگو به امین... ✍️ سرودۀ جدید افشین علا دربارۀ حوادث اخیر به‌رغم زخم زبان‌ها به غم، عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم رفیق عهدشکن! از تو کمترم آری اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم اگرچه صورتم از سیلی خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به خیمه‌گه چو شبیخون بی‌امان زده خصم ز تیربار کلامم به او امان ندهم به رغم این‌همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم سبک‌سرانه چو پیران طالب تمجید زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهین باور خویشم! هرآنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم به‌رغم تازه‌به‌دوران‌رسیدگان حریص مقام فقر به سرمایۀ جهان ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم مهر ۱۴۰۱ 🇮🇷
مُهر شكست تا ابد، حک شده بر جبينتان كوچ كنيد غاصبان! جانب سرزمينتان كودک غزه را اگر، در دل خواب كشته‌ايد خورده ترک ز آه او، گنبد آهنينتان كوچ كنيد صف به صف، چون كه نشسته هر طرف مرگ در انتظارتان، حادثه در كمينتان رو به ديار خود كنيد، ای به عبث نشستگان! تا سر پاست اسبتان، تا نشكسته زينتان خيره‌سری‌ست كارتان، دربه‌دری‌ست بارتان حيله‌گری‌ست يارتان، بدگهری‌ست دینتان.. مرد ظفر كه نيستيد، اهل خطر كه نيستيد هست حريف طفل و زن، غيرت آتشينتان؟!.. دل بكنيد زين سرا، ورنه به روز ماجرا نيست به خاکِ قدس جز، فاجعه هم‌نشينتان.. يا به همين زبان خوش، پس بدهيد قدس را يا كه رسد دمی دگر، لحظۀ واپسينتان!
▪ السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ البَنِين ▪ السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ علیهاالسلام رازِ سر به مُهر زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون رازِ سر به مُهر در خانۀ علی سَرِ افشای خود نداشت امّ‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی‌ست کز حُجب، تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چار جگر گوشۀ‌ بتول آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت زن؟ نه! هُمای عرش‌نشینی که آشیان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق، پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین، میل تسلّای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس، وقت مرگ دستی برای یاری مولای خود نداشت
بنگر چه‌سان تعبیر شد کابوس اسرائیل لرزید بر خود پیکر منحوس اسرائیل عمری تظاهر کرد بر روئین‌تنی اما برداشت ایران پرده از سالوس اسرائیل دیگر به آژیر خطر هر دم کند تکرار آهنگ مرگ خویش را ناقوس اسرائیل از پا فتاد ای خودفروشان قامت دشمن پس دست بردارید، از پابوس اسرائیل بیم از چه دارید ای سران؟ جز عنکبوتی نیست با بازوانی سست، اختاپوس اسرائیل.. رحمی نباید کرد بر این غاصبان وقتی کودک‌کشی فخر است در قاموس اسرائیل..
آن دست پر چروک◾️ شعر افشین علا برای مادر شهید رئیسی واکر به دست، پیرزنی خسته می‌رفت سوی تخت خود آهسته در آتش فراق پسر می‌سوخت می‌گفت با غریبه و وابسته: "آیا ز خاک پر زده فرزندم؟ آیا کبوترم ز قفس رسته؟" بیرون خانه منتظرش بودند مردم چه ناشناس چه برجسته هر دم برای تسلیت از هر سو می‌آمدند در صف پیوسته مثل کبوتران حرم پر زد مشهد به سوی آن زن وارسته هرچند او برای پذیرایی جایی نداشت درخور و شایسته حتی نداشت خانه‌ی دلبازی مشرف به صحن و گنبد و گلدسته اما شبیه بال ملائک بود آن دست پر چروک حنابسته خرداد ۱۴۰۳
شهید باش یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی‌ست چون ماه در سراسر شب روسفید باش.. یک لحظه از امید دلت را تهی مکن اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش چون سرو، سرفراز میان ستمگران در خلوت و نماز ولی مثل بید باش.. بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش.. در ماتم حسین علی گریه کن ولی در فکر محو این همه شمر و یزید باش
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎بيروت است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا ! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است @abadiyesher ‌‌
🔰مذاکره می‌کنیم، اما... 👌افشین علا شاعر متعهد کشورمان در تازه‌ترین سروده خود به تهدیدهای ادامه‌دار ترامپ علیه ایران در آستانه مذاکرات غیرمستقیم دو کشور در عمان پرداخت: خاموش باش مردک گستاخ و گوش کن کمتر میان معرکه جوش و خروش کن وقتی که از مذاکره دم می‌زنی، دو روز اصوات زشت و انکر خود را خموش کن خواهی اگر در آینه‌ی ما نظر کنی پیشانی چروک نیاور، اتوش کن! هم شیوه‌ی سخنوری آموز در رجز هم رنگ موی و گونه‌ی خود را رتوش کن این نکته را که ملت ایران دلاورند در سر اگرچه فاقد مغزی، فروش کن! کم پارس کن که پارس ز روئین‌تنان پر است ترک مصاف لشکر پولادپوش کن در باورت چگونه بگنجد که گویمت ای بی‌خرد! که گوش به بانگ سروش کن جام جم است در کف ایرانیان، بفهم! تاریخ را بخوان و کمی کسب هوش کن این سرو را سکندر و چنگیز خم نکرد چندی جنون تو نیز چو اسب چموش کن با ناوهای خویش نه از ما که قبض روح از گاوهای شیرده خودفروش کن اینجا حجاز نیست که شیر شتر خوری خواهی اگر شرنگ، بفرما و نوش کن این پنبه‌دانه‌ است که لف‌لف جویده‌ای کمتر در این خیال عبث، حرص و جوش کن غارتگر خزانه‌ی تو موش صهیون است با شیر در نيفت، ز خود دفع موش کن! نزدیک شد زوال تل‌آویو طفل‌کش فکری به حال عاقبت این وحوش کن @abadiyesher