از مرهم یکدیگر،
تا زخمیِ هم بودن
راهیست که بیمقصد،
با عشق سفر کردیم …
#افشین_یدالهی
برایم شعر بفرست
حتي شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو مي گویند
مي خواهم بدانم
دیگران که دچار تو میشوند...
تا کجای شعر پیش میروند؟!
تا کجای عشق؟!
تا کجای جاده ای که من در
انتهای آن ایستاده ام؟!
#افشین_یدالهی
شاید به پاس حرمت ویرانههای عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
#افشین_یدالهی
در خـویش سفر کردم... ویرانـه بـه ویرانه
از خواب بـه بیداری... افسانـه بـه افسانه
با مختصری ازعقل.. خوش بودم و حالم را
با خنده نشان می داد... دیوانه بـه دیوانه
#افشین_یدالهی