من حـسادت میکنم حـتی به تـنها بـودنت
من به فرد رو به رویی، لـحظهی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش میکنی
یا نسیمی که رها مـیچرخد اطراف تنت
من حسادت میکنم حتی به دسـت گرم آن،
شال خوشرنگی که میپیچد به دور گردنت
وقـتـی انگـشتان تـو در گیـسـوانت مـیدود
من به رد مانـده از اینجور سامان دادنت
اینکه چیزی نیست ،گاهی دل حسادت کرده به
عـطر پــــاشـیده از آغـوش تـو بـر پیـراهنــت
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
مــن حسـادت میکـنم حـتی به قـلب دشـمـنت
کاش هرکس غیر من، ای کـاش حتـی آینه
پلکهایـش روی هـم مـیرفت وقـت دیـدنت
#الهامنظری