eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عجب شقّ الغزل هایی شده با رویِ ماهِ او!! پُرم از شعرهایی که نگفتم از نگاهِ او... قطارِ عقل می پیمود ریلِ روزگارم را؛ که دیدم ناگهان چپ کرد.. سمتِ ایستگاه او همیشه اِشتباهی بود آن لبخند شیرینـش وَ من شاعِر شدم امروزه از آن "اشتباه" او.. چه سَهل آشفته ام خواندند این مردم.. نفهمیدند پریشان ست حالـَم دستِ موهای سیاهِ او.. "زلیخا! وصل، ممکن نیست حتی با دَمِ تهدید؛" که یکسان ست احسان و شکنجه در نگاهِ او.. | |
عجب شقّ الغزل هایی شده با رویِ ماهِ او!! پُرم از شعرهایی که نگفتم از نگاهِ او قطارِ عقل می‌پیمود ریلِ روزگارم را؛ که دیدم ناگهان چپ کرد، سمتِ ایستگاه او همیشه اِشتباهی بود آن لبخند شیرینش وَ من شاعِر شدم امروزه از آن "اشتباه" او چه سَهل آشفته‌ام خواندند این مردم، نفهمیدند پریشان‌ست حالم دستِ موهای سیاهِ او "زلیخا! وصل، ممکن نیست حتی با دَمِ تهدید؛" که یکسان‌ست احسان و شکنجه در نگاهِ او -
اين غزل ها به خدا مفت نمى ارزيدند اگر اين دختر و اين عشوه و اين ناز نبود