eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمِ تو معرکه گیر است و از این معرکه ها هرکه دل کنده و جان برده به در،دیوانه است‌ ..
گرچه جذاب‌ترین حس جهان لبخند است گریه شایسته‌ی مردان شرافتمند است آشیانه قفسم بود و نمی‌دانستم مرغ پرسوخته هرجا برود در بند است سوختم تا که بلا دور شود از نفسش سوختن چاره‌ی خودساخته‌ی اسپند است پیش‌تر آرزویش دیدن لبخندم بود او که امروز از آوارگی‌ام خرسند است تا فراموش کند خاطره‌ام را مُردم مرگ در باور من پاک‌ترین سوگند است گرچه معشوقه زیاد است ولی عشق یکی‌ست دل من بسته به آن گوهر بی‌مانند است به پریشانی موی تو شبی دل بستم تا که باور کنم این عمر به یک مو بند است
آشیانه قفسم بود و نمی‌دانستم مرغ پر سوخته هرجا برود دربند است
اگر که شعر به تنهایی‌ام اضافه نمی‌کرد شبی به جای قفس آشیانه ساخته بودم