eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
••° دلم گرفته و کاری نمی کند باران چقدر حال‌و‌هوایم شبیه اهواز است! ♥️
دلم گرفته و کاری نمی کند باران چقدر حال و هوایم شبیه اهواز است!
چیست در فلسفه ی عشق ڪه دور از درک است؟ یک نظر دیدن و یک عمر به فڪرش بودن
چیست در فلسفه ی عشق ڪه دور از درک است؟ یک نظر دیدن و یک عمر به فڪرش بودن
هم هستم و هم نیستم آن‌جا که تو هستی ای‌عشق! ببخشم که پُر از ضد و نقیضم...
دست مرا بگیر در این "بالحسین ها" این دست بر حسین تو یک عمر سینه زد...
نخواه چشم ببندم به روی رفتن تو که وقت رفتن جان، چشم باز می‌ماند!
هر کسی عید و بهارش فرق دارد با همه خنده های تو بهار و دیدنت عید من است
هر کسی عید و بهارش فرق دارد با همه خنده‌های تو بهار و دیدنت عید من است. 🌹🍃
. از غمم با گُل پژمرده‌یِ گلدان گفتم تلخ، با چاییِ یخ‌کرده‌ی لیوان گفتم گفتم آن‌قدر دلم تنگِ هوایش شده است... همه را نم‌نم، با نم‌نمِ باران گفتم حرف‌هایی که نمی‌شد به کسی گفت، ولی من به گنجشک نشسته لبِ ایوان گفتم راهیِ کوچه شدم، دل به خیابان دادم از خزان رازِ بزرگی به درختان گفتم دست در جیب فرو بُردم و سر در یقه‌ام از خودم هرچه شنیدم به خودم آن گفتم در خودم غرق شدم، در سَرم افتاد جنون از تو حتا به پلیسِ سرِ میدان گفتم! ناگهان چشم تو را روبرویَم دیدم هول شدم، حاشیه رفتم، سخن از نان گفتم پابه‌پا کردم و تو مثل همیشه رفتی به خودم لعنت از این بخت گریزان گفتم وقت کم بود... نشد حرف دلم را بزنم دوستت دارمِ خود را به خیابان گفتم...
جز خدا وقتی نداری انتظاری از خدا جز خدایی هیچ چیزی کم نداری از خدا «لافَتی الّا علی لا سَیف الّا ذولفقار» این حدیثی شد که داری یادگاری از خدا کوچه های شهر می گویند هر شب دیده اند ماه را سرگرم گردش در مداری از خدا مِهرتو وقتی نباشد مُهر هم بت می شود نیست بر سجاده چیزی جز غباری از خدا اصل تو هستی و دنیا با فروع سست خویش جعل کرده نسخه های بی شماری از خدا بی تو شاید عقل بشناسد خدایی را ولی هست در آیینه اش تصویر تاری از خدا سوختی و صبر کردی، نه فقط یک چند سال ساختی یک عمر با این خلق عاری از خدا دور از معیار تو ماندیم و با خود ساختیم باب میل خویشتن پروردگاری از خدا اوج مظلومیّت ات ایمان کوفی وار ماست وای از فردای ما و شرمساری از خدا
در قنوتِ خود دعا کردم فراموشت کنم، حاجتم در سجده اما دیدنِ رویِ تو شد!