صبحت به خیر دختر زیبای آبها
خاتون شعر! حسن ختام خطابها
صبحت به خیر حادثهی خوب زندگیم!
ای جبر خوشتر از همهی انتخابها
هر صبح با صدای تو بیدار میشوم
با بوسهها، به جای سوال و جوابها
بوی تن تو، بوی خوش دستهای تو
پیچیده در اتاق، از آن سوی خوابها
لختی بخند! صبح مرا روشنی ببخش
ای خندهی تو روشنی آفتابها
با بودن تو حال دلم خوب میشود
مثل شراب در کف "حال خراب" ها
لب تر کن و به جان من و میوه می بریز!
ای! تو دلیل سکر تمام شرابها
آغاز سرخوشان سحرگاهی منی
پایان امن دلهرهها، اضطرابها
#انوش_ترابی