eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد دل ما از تو تمنای نگاهـی محروم مگردان دل ما را که روا نیست
ماییم و نیمه‌جانی آن هم به‌لب رسیده . . .
ترسم که تا چشم بگشایم نبینمت مژگان ز بیم هجر تو بر هم نمیزنم
👤 نصیب ما نشـــد از وصل یار ، جز غم هیچ به وعده یی ز دهانش خوشیم آنهم هیچ بیا که تجربه کردیم و غیرِ دیدن تو جراحت دل ما را نبود مرهم هیــچ
چو ذره ، مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بود شرفم ور نه من همان خاکم...
✨ چو ذره ، مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بود شرفم ور نه من همان خاکم...
ماییم و نیمه جانی آن هم به لب رسیده ! ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
گر کِشد خصم به زور از کف من دامن دوست چه کند با کشش دل که میان من و اوست...
🍃‍‍⚘ دمید صبح و نشد گرم چشمِ راحتِ ما سپیده‌دم نمڪے بود بر جراحت ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پریشان حالی شب های خود با او نمی گویم که می ترسم ببیند ناگهان خواب پریشانی 🍁 😔😔😔
اکنون که تنها دیدمت، لطف آر و آزاری بکن سنگی بزن، تلخی بگو، تیغی بکش، کاری بکن
نه صبر هست ما را نه دل نه تاب هجران ماییم و نیمه جانی آن هم به لب رسیده
گفتم اَر عاشق شوم گاهے غمے خواهم ڪشید من چہ دانستم ڪہ بارِ عالَمے خواهم ڪشید...
گر كِشد خصم به زور از كفِ من دامنِ دوست چه كند با كِششِ دل كه ميان من و اوست...؟
. حدیث شوق همین بس‌که سوختم بی‌تو سخن یکی است دگرها عبارت‌آرایی است
نه صبر هست ما را نه دل نه تاب هجران ماییم و نیمه جانی آن هم به لب رسیده ‌   
تنم به خواب عدم رفت و همچنان بینم که با خیالِ لبت دل به گفتگوست مرا
‌ نه صبر هست مارا نه دل نه تاب هجران، ماییم و نیمه جانی آن هم به لب رسیده..
خاک کویت را به آب چشم خود گِل کرده‌ام گر کسی آنجا فتد، عیب تو نبْود؛ جرم ماست!
از که نالم که فغان از دل ریش است مرا هر بلایی که بوَد از دل خویش است مرا شربت وصل تو ، بی زخم فراقی نبود لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا من که بیگانه‌ام از خویش و مَحبّت سوزم چه غم از مِحنت بیگانه و خویش است مرا مگرم کعبه‌ی امّید ، پس از مرگ دهند کاین ره دور و درازی است که پیش است مرا گر دل از زخم جفای تو شود ریش چه غم مرحمت های غمت مرهم ریش است مرا گرچه خوبان به منِ خسته جفا کم نکنند شکر ایزد که وفا از همه بیش است مرا سجده‌ی روی نکو (اهلی) اگر بدکیشی است بت پرستم چه غم از ملت و کیش است مرا
از که نالم که فغان از دل ریش است مرا هر بلایی که بوَد از دل خویش است مرا شربت وصل تو ، بی زخم فراقی نبود لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا من که بیگانه‌ام از خویش و مَحبّت سوزم چه غم از مِحنت بیگانه و خویش است مرا مگرم کعبه‌ی امّید، پس از مرگ دهند کاین ره دور و درازی است که پیش است مرا گر دل از زخم جفای تو شود ریش چه غم مرحمت های غمت مرهم ریش است مرا گرچه خوبان به منِ خسته جفا کم نکنند شکر ایزد که وفا از همه بیش است مرا سجده‌ی روی نکو (اهلی) اگر بدکیشی است بت پرستم چه غم از ملت و کیش است مرا 🆔@abadiyesher