لبخند بزن حوصلهی ناز ندارم
نازکدلم و جز تو همآواز ندارم
یک عمر نشستم که سرانجام بیایی
بی تو، هوس لحظهی آغاز ندارم
تا اوج رسیدن به تو، آرام گرفتم
با بودن تو، حسرت پرواز ندارم
در صفحهی شطرنج دلم مات تو گشتم
فرمان بده از هول تو، سرباز ندارم
شورید خیالم، به تمنای تو رقصید
ای وای که من ماندهام و ساز ندارم
نقطه سر خط، عشق از آغاز غلط بود
پیغمبر احساسم و اعجاز ندارم
#بهناز_سمیعی_نژاد
#من_مینویسم_تو_بخوان
#شاعرانه❤️