eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق من و تو حرام شد هرچه که بود قربانی انتقام شد هرچه که بود دیگر حرفی نمانده با هم بزنیم بین من و تو تمام شد هرچه که بود @abadiyesher
هرروز سراغ دردسر می گردم با عشق به دنبال خطر می‌گردم گفتی که: (برو), چشم, ولی چون خورشید شب می‌روم و سپیده برمی گردم @abadiyesher
ما سنگ تورا به سینه ی خسته زدیم در عشق, به هر قبیله و دسته زدیم از لطف, دری به روی ما باز نشد ما هرچه زدیم, بر در بسته زدیم @abadiyesher
می‌خواهی از این کلبه‌ی تارم بروی این گونه غریب, از کنارم بروی یک لقمه‌ی نان هست که با هم بخوریم امشب به خدا نمی گذارم بروی @abadiyesher
هرکس اینجا ز عشق نامی دارد بر درگاه شما سلامی دارد در عشق تو صاحب الزمان!ساعت هم آیین دوازده امامی دارد @abadiyesher
یک روز بلا بر سرمان می‌بارند یک روز دگر, عزیزمان می‌دارند کس هیچ ندانست و نخواهد دانست فردا چه به روزگارمان می‌آرند؟! @abadiyesher
عشق من و تو حرام شد هرچه که بود قربانی انتقام شد هرچه که بود دیگر حرفی نمانده با هم بزنیم بین من و تو تمام شد هرچه که بود @abadiyesher
از دوست به جز وفا نمی‌دانستید او را از خودجدا نمی‌دانستید پایان تمام دوستی‌ها را من می دانستم, شما نمی‌دانستید! @abadiyesher
با این ره و این قدم نخواهیم رسید تا ساحت صبحدم نخواهیم رسید من هرچه که فکر می کنم, می بینم هرگز من و تو به هم نخواهیم رسید @abadiyesher
تنهاتر از آن لک لک پیرم امشب وامانده و زخمی و اسیرم امشب دیگر بروید, راحتم بگذارید تا سر بگذارم و بمیرم امشب @abadiyesher
از فاصله‌ها هیچ نمی‌دانستم از کار خدا هیچ نمی‌دانستم آن روز که در کنار هم خوش بودیم من قدر تورا هیچ نمی‌دانستم @abadiyesher
امروز روا و ناروا مثل هم‌اند نفرین تو و دعای ما مثل هم‌اند فرقی بین قناری و کرکس نیست اینجا همهٔ پرنده‌ها مثل هم‌اند @abadiyesher