گلی ز شاخه جدا شد، شکوفهای پژمرد
من آرزوی خودم را به گور خواهم برد
بهار شوق ندارد برای ما وقتی
خزان که میرسد از راه باز باید مُرد
ز خلق این همه نفرین در این زمانه نبود
اگر زمانه دلِ خلق را نمیآزرد
کلافِ بازیِ دنیا به صبر پیچدهست
ندیده غصهی آینده را نباید خورد!
به این اُمید که از خاک سر زند روزی
من آرزوی خودم را به گور خواهم برد
#بی_نا #بینا
#نفیسه_سادات_موسوی