eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
.«لایُمکِنُ الفرار» اگر درد عشق توست من ارث برده‌ام ز تو بر حسب اتفاق جان مرا رسانده به لب آن‌چنان‌که من لایُمکِنُ الفرارم و لا یمکن الفراق!
‌تو با آنکه سرم را سفت چسباندی به آغوشت ولی من باااز از آغوش تو سر در نیاوردم...
غروب رفتنت را در چه ضلع و زاویه می‌دید؟ ریاضی دان که عاشق می‌شود نقاله می‌سازد!
غروب رفتنت را در چه ضلع و زاویه می‌دید؟ ریاضی دان که عاشق می‌شود نقاله می‌سازد!
ما يك شرابِ كهنه بدهكار دلبريم گرگيم و سالهاست كسى را نميدريم در دور باطلى كه فِتاديم سرخوشيم، از ابتدا به فكرِ نفس هاى آخريم مى خواستى كه شرط قُمارم شوى ما آبروى رفته خود را نمى بريم آنقدر خورده ايم كه تَرسم به روز حشر وقتِ حساب يكسره بالا بياوريم هر پِيك، پيكريست به پيكار دَر شده، حالم خراب تر شده بُگذار بگذريم                 🔥
تو در آیینه پیدا شو، تو را دیدن فقط با من تو لب تر کن همین؛ چون ابر باریدن فقط با من من آرایشگرم شاید، شهید شانه و قیچی تو ابرو را بیاور، مو به مو چیدن فقط با من تو در جای خودت می ایستی، وقتی که می گویم تو خورشید منی، دور تو گردیدن فقط با من دوباره نوجوانم، در سرم سوداست، یعنی که تو را از لای درها، دزدکی دیدن فقط با من مرا باید ببیند چشم نامحرم فقط با تو تو را باید ببیند حین خندیدن، فقط با من تو را می سازم از مقداری آهو، از شراب، از آه که تندیسی شوی در حال رقصیدن، فقط با من
غبارِ غم زده این رو به روی دور مرا  گلاب توست که آتش زده است گور مرا نهنگ قاتل دریاست روزی‌ام امروز  که سخت پاره و از هم دریده تور مرا ز زمهریر تو صدها بهار می‌روید  که آه سرد تو آتش زند تنور مرا نگاه خیره‌سرت در تراز خون و خمار  هلا که له کند این بارهم غرور مرا سگ دو چشم تو گیراست، پلک بستی تا  چو استخوان نرباید ز من شعور مرا تو سوی چشم منی، رو به سوی چشم منی  مگر تو سو بدهی چشم‌های کور مرا چه تنگ‌تر شده امشب گلوی کوچه‌یتان  که بغض کوچه مگر سد کند عبور مرا @abadiyesher