خدا کند ڪه نفهمی غمت چہ با من کرد
ڪه مرگِ من نمیارزد به غصه خوردنِ تو!
#حسینزحمتکش!
سپرده ام به خـدا ، هرچه ڪردهای با من
خطاست دست ڪسی جز خدا سپردن تو
#حسینزحمتکش
در مصاف دلبریهای مدامت دیدهام
آنکه هردفعه سپر انداخت ایمان من است
#حسینزحمتکش
تو ماه کامل و من کوچهگردی پیر و دیوانه!
من و تو هر چه از هم بیخبرتر، دورتر، بهتر!
#حسینزحمتکش
قبول کن دل عاشق که روزگار تو نیست
کسی که برده قرار از تو بی قرار تو نیست
.
دگر چه مانده ببازی جز آبرو؟ بس کن!
بلند شو برو، امشب شب قمار تو نیست...
.
چنان جهان تو تاریک و بی ستاره شده است
که سایه ی تو هم این روزها کنار تو نیست!
.
چه بر تو رفته که از زخمهای سینه اگر
هزارتا بنمایی، یک از هزارِ تو نیست...
.
مباش فکر رسیدن که در طریقت عشق
جز انتظار کشیدن در انتظار تو نیست
.
چه سود از آن همه جشن تولد آن همه شمع؟
یکی از آن همه امشب سر مزار تو نیست!
#حسینزحمتکش
او استکان چایی خود را نخورد و رفت
بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت
گفتم نرو.. بمان قسمت میدهم ولی
تنهابه روی حرف خودش پافشرد ورفت
گفتم که صد شمار، بمان تا ببینمت
یک خنده کرد و تا عدد ده شمرد و رفت
گفتم که بی تو هیچ ام واوگفت بی نه با
در بیت آخر غزلم دست برد و رفت
یعنی به قدرچای هم ارزش...؟نه، بیخیال
او استکان چایی خود را نخورد و رفت
#حسینزحمتکش
بہ یادٺ انچنان غرق خودم بودم کہ دریا گفٺ:
تو را مۍ بینم و شڪ مے کنم دریا منم یا تو؟!
#حسینزحمتکش
🌴💙🌴
بخوان از چشم های لالِ من، امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند
#حسینزحمتکش