از آن دَمـے ڪه گرفتم تــو را در آغوشـم
هَنـــوز پیـرهنـــم را نَشُســـتـه میپوشــــم
#حسین_دلجو
ناز چشمانت ببین با ما چسان تا میکند
خویش را می بندد و مُشت مرا وا میکند
من خودم پایین نشستم تا تو بالاتر روی
عشق هم اَلا کلنگ اینگونه معنا میکند
گرچه دل دادم من و در دادن جان اولم
عشق اما دست چشمان تو بالا میکند
باز هم آئینه گونه عاشقی ها را بتاب
تا که چشمم در تو دنیایش تماشا میکند
هر کجا گم میکنم دل باز جان خسته ام
طفل دل را بر سرکوی تو پیدا میکند
گرچه پشت وعده هایت طاقت دل تاق شد
باز هم چـشمان تو امروز و فردا میکند
وای دلجو، باز هم زیره به کرمان میبری
طبع ناجورت تو را اینگونه رسوا میکند
#حسین_دلجو🍃🌸