eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 سومین در محفل شعر و ادب و هنر 🏴 در شهادت صلوات‌الله‌علیه از کوچه‌های خلوت کوفه عبور کرد سی سال درد غربت خود را مرور کرد سی سال خار درد به چشمش خلیده بود چشم علی به غیر خدا را ندیده بود می‌رفت بی‌پناه و غریبانه غرق آه مسجد که نه، به پای خودش سوی قتلگاه سی سال پیش گرچه علی را شهید کرد اندوه آتشی که به‌پا آن پلید کرد می‌رفت سوی مسجد و هر سنگ در مسیر می‌گفت با زبان سکوتش: "بمان امیر" می‌رفت تا که قاتل خود را خبر کند تا آن شقی بیاید و شق‌القمر کند سر باز کرده زخم دل بی‌قرارمان در خون نشسته مثنوی غصه‌دارمان می‌رفت سوی خانۀ وصلش ابوتراب محراب و مسجد از غم مولا در اضطراب یک بغض سرخ سرزده از بام طبع‌ها مضمون اشک ریخته در جام طبع‌ها پیچید آسمان و زمین در هم از هراس پیچید در مشام علی بوی عطر یاس آمد دوباره لحظۀ دیدار فاطمه می‌کرد زیر لب علی آهسته زمزمه: "دیگر گذشت قصۀ پرغصۀ فراق سی سال بی تو سینه پر از درد بود و داغ" دست زمین به دامن پرمهر مرتضی می‌گفت فاطمه که "علی زودتر بیا" پیچیده بود آه ملائک در آسمان آن شب رسول و فاطمه بودند نوحه‌خوان اشک ستاره‌ها به روی خاک می‌چکید گل‌های غصه از جگر خاک می‌دمید شد خسته از زمین و زمان ماه مهربان شق‌القمر شد و پس از آن تیره شد جهان "حیّ علی العزا" که شده شام غم به‌پا فرق علی به تیغ شرارت شده دوتا تنها نه تیغ بر سر شیر خدا زدند شمشیر را به فرق سر مصطفی زدند محراب لاله‌گون شده از خون مرتضی مسجد نشسته در غم سلطان اصفیا دردا که خون "خون خدا" ریخت بر زمین آتش فکند در فلک این نالۀ حزین: "والله پایه‌های هدایت شکسته شد زنجیر عدل و عروۀ وثقی گسسته شد" دیگر کسی نمی‌شنود صوت خلوتش پایان گرفت درد غم‌انگیز غربتش "فُزتُ وَربِّ کعبه" رسیده به گوش جان خاک عزا نشسته روی شانۀ جهان عالم به خون نشست و زمین بی‌قرار شد بیچاره شد زمان و علی رستگار شد آهی کشید چاه ز دوری روی ماه خون شد دل حزین یتیمان بی‌پناه زینب برای زخم پدر مرهمی نداشت جز اشک و آه و ناله و غم همدمی نداشت شد تازه داغ کهنۀ قلب یتیممان داغ مرور خاطره‌های قدیممان زینب که گریه کرد «دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد» شیون به‌پا کنید که وقت عزا رسید هنگام شور و ماتم شیر خدا رسید ای شام شومِ ماتمِ زینب سحر نشو مهلک‌ترین غم آمده، ای شب سحر نشو دنیا بدون روی علی سرد و بی‌صفاست در بیت غم‌گرفتۀ مولا عزا به‌پاست جمع‌اند قدسیان همه گرد ابوتراب در باغ خُلد پر شده بوی خوش گلاب محراب کوفه، سینۀ تو تنگ مرتضاست؟ مولا و سرور تو کنون پیش انبیاست دارم به سر هوای نجف ذکر من علی است قلبم به نور حیدر کرّار صیقلی است ای شاه‌بیت خلقت و ای مایۀ حیات ای ریشه کرده مهر تو در کل ممکنات ای نور خانه‌های یتیمان کمی بمان ای ناخدای کشتی ایمان کمی بمان فرق تو را شقاوتِ نشناختن شکست آری شناختْ فاصلۀ حق و باطل است دردانه‌ات شبیه تو مظلوم قرن‌هاست هی عهد پشت عهد، ولی این ولی کجاست؟ مهدی اگر که پرده‌نشین زمان شده در پشت ابر تیرۀ غیبت نهان شده پادررکاب عزم و قدم‌های شیعه است چشمش به راه شوق و تمنای شیعه است ✍️ بداهه‌سرایان: ناهید خلفیان (اندیشۀ سبز) ـ راجی (زینب نجفی) ـ یاغریب‌الغربا (لیان) ـ مشهدی‌زاده ـ ا.گودرزی ـ مهمان خدا ـ محیا ـ سلام حضرت باران (۷۸۶) ـ مستان ـ یاسبحان ـ منتظر شهادت ـ عباسعلی خسروی ـ محمدتقی عارفیان 🗓 تاریخ بداهه‌سرایی: اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱، ماه رمضان ۱۴۴۳ 🍃