eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شراب می چکد از چشمش استکان بدهید برای مزه لبش را فقط ؛؛ نشان بدهید عجیب تشنه ام و از طراوتِ لبهاش_ مجالِ بوسه ی شیرین و بی امان بدهید میان دشتِ نگاهش غزال می رقصد کمان به دست منِ پیرِ ناتوان بدهید هنوز فاصله ای مانده قدرِ پیراهن برای فتحِ تنش لحظه ای زمان بدهید نمانده روح به جسمم میان آغوشش مرا به شیوه ی تلقین کمی تکان بدهید قیامتی ست رطبهای نخلِ طنازش برای شادیِ روحم فقط از آن بدهید
جایِ خالیت اگر آنطرفِ میز نبود قهوه نوشیدنِ من تلخ و غم انگیز نبود با تو سر سبز تر از جنگلِ گیلان بودم در دلم ذره ای از محنتِ پاییز نبود تو چه کردی که لبت قاتلِ یک شهر شده؟ غنچه از روزِ ازل اینهمه خونریز نبود!! دفترِ شعرِ خدایان غزل را خواندم مثلِ بادامِ نگاهِ تو دل انگیز نبود منشآِ رقصِ سماعِ قلمم غیر از آن رودِ مضمونِ پر از پیچِ شب آویز نبود عاشقی بازیِ پروانه و شمع است ولی در منِ سوخته اندیشه ی پرهیز نبود!!
شراب می‌چکد از چشمش استکان بدهید برای مزه لبش را فقط نشان بدهید عجیب تشنه‌ام و از طراوتِ لبهاش مجالِ بوسه‌ی شیرین و بی‌امان بدهید میان دشتِ نگاهش غزال می‌رقصد کمان به دست منِ پیرِ ناتوان بدهید هنوز فاصله‌ای مانده قدرِ پیراهن برای فتحِ تنش لحظه‌ای زمان بدهید نمانده روح به جسمم میان آغوشش مرا به شیوه‌ی تلقین کمی تکان بدهید قیامتی است رطبهای نخلِ طنازش برای شادیِ روحم فقط از آن بدهید
‍ لایقِ شانه‌ی خورشید به جز ماه نبود غیرِ حیدر احدی در خورِ این جاه نبود انتخابِ احد از روزِ ازل بود اسد وارثِ دینِ نبی جز اسدالله نبود عِلَتُ الکُونُ  وَ  لَولاهُ  لَما بود علی لایقِ تاجِ ولایت به  جز از شاه نبود تا که هم‌شانه‌ی خورشید قدم بر می‌داشت مصطفی را  به جز او همدل و همراه نبود ها علیُ بَشَرُ کَیفَ بَشَر نامیدش چون کسی  بود که یک ثانیه خودخواه نبود در شبِ توطئه چون شیر به بستر خوابید غیر از او هیچ کسی مردِ بزنگاه نبود بابِ علمِ ازلی بود ولی همرازش بینِ این طایفه افسوس به جز چاه نبود @abadiyesher