به حرم امده ام باب جواد است بهشت
که به عشقش قلمم یک غزل سبز نوشت
گوش دادم به تپش های دلم، گفت جواد..
و خدا اب و گلم را به ولای تو سرشت
کعبه ای و همه دارند به دور تو طواف
مسجد و میکده و رکن و حرم ، دیر و کنشت
مهربانی تو از روز ازل ثابت کرد
فرق هرگز نکند پیش تو زیبا و چه زشت
درو دیوار حرم بوی غریبی دارد
گنبدو صحن و رواق و همه جا خشت به خشت
دست خالی به سویت امده ام رحمت حق
بجز از بار گناهم نبود دانه و کشت
دوش در گوش دلم هاتف غیبی میگفت
باب فرزند رضا هست به حق باب بهشت ..... #زینب_حسامی