🍃شعر برگزیده نفر اول: خانم ناهید خلفیان🍃
خواب بودیم،کسی در پی ویرانی بود
قرن آبستن نوزاد پریشانی بود
داشت شیطان صفتی فکر پلیدی در سر
نقشه ی کشتن سردار رشیدی در سر
به خیالش تن آلاله ی ما سوختنی است
عشق او قابل کشتار و لبش دوختنی است
غافل از اینکه "شب تار سحر می گردد"
آسمان دلمان آینه تر می گردد
دست ساعت به شب معرکه فرمان می داد
داشت پروانه از آماج شعف جان می داد
نیمه شب وعدهء آن مرگ غریبانه رسید
وقت پاکیزه پذیرفتن پروانه رسید
ساعت تلخ غمی مُهلک و جان فرسا بود
بر لب ثانیه ها ناله و واویلا بود
هیجان داشت دلش شعر رهایی می خواند
دم افطار شهادت، چه دعایی می خواند
عشق حادث شد و بارید عجب حادثه ای
خبر حادثه پیچید عجب حادثه ای
سالها روزه ی اخلاص به پایان آمد
تا رسد عید شهادت، به لبش جان آمد
بوی سیب و حرم و پرچم سقا پیچید
نسخه ی عاشقی کل جهان را پیچید
انقلابی به بزرگی جهان برپا کرد
عشق را با قلم دست خودش معنا کرد
بغض هستی ترکید و همه جا باران شد
رگ افلاک پر از خون دل ایران شد
ارباً اربا بدنِ ماه، عجب تلمیحی
کربلا، دستِ قَلَم ،آه عجب تلمیحی
خون هر کس که شرف داشت به جوش آمده بود
عالم از دیدن دستش به خروش آمده بود
یاد حیرانی آن شب چقَدَر جانکاه است
این غم انگیزترین خاطره ی دی ماه است
آی احزاب شیاطین به خدا ترسیدید
زنده تر از همه کس شد خودتان هم دیدید
ذره ای ترس در این ملک سلیمانی نیست
کشتن لاله ی ما ضربه ی پایانی نیست
روح او آینه در آینه تکثیر شده
نام او بیشتر از پیش جهانگیر شده
خون او موجب بیداری اسلامی شد
سیل تشییع علمدار چه پیغامی شد
که علی کشوری از مالک اشتر دارد
باز هم این پسر فاطمه یاور دارد
رفت سردار ولی مرشد او رهبر ماست
دست سید علی خامنه ای بر سر ماست
می رسد صاحبمان غربت او می شکند
قُرقِ طایفه ی حرمله خو می شکند
شوربختان شب آرامشتان رفتنی است
سهم این خانه به امیدخدا روشنی است
#سردار_عشق
#ناهید_خلفیان