قلب مرا به قلب تو سنجاق كرده است
عشقی كه پشت دست مرا داغ كرده است..
#سعید_شیروانی♥️
فهمیده ام این روزها دنیای من فانی ست
وقتی برایت دل بریدن کار آسانی ست
جز دیدن رویت چه کار بهتری دارم ؟
تفریح ساحل ، دیدن دریا ی طوفانی ست
یک تکّه ابر از داخل جیبم در آوردم
یعنی که حالم بی حضورت سخت بارانی ست
از کودکی می خواستم تا منزوی باشم
حالا فقط بعد از تو کارم منزوی خوانی ست !
#سعید_شیروانی
تــــا میروی، دهانِ غـــزل تلخ می شــود
شیرین من، عجیب نبودت مصیبت است
#سعید_شیروانی
تــــا میروی، دهانِ غـــزل تلخ می شــود
شیرین من، عجیب نبودت مصیبت است
#سعید_شیروانی
دو عدد قرص در آن چشم سیاهت داری
مافیای ژلوفن هم به خدا مثل تو نیست😉
#سعید_شیروانی
"فَقَد اِسْتَمْسَک بالعُروَة الوثقیٰ" یعنی :
دَسـت ، بایـد بِـبَـرم ، داخـلِ مو های شما
بعدِ روزی که مسلمان شده ام فهمیدم
عشق ، یَعنی ، نَفسِ مُعجزه آسای شما
#سعید_شیروانی
گِله کردی که چرا آب و هوا بارانی ست...
رفتی و چَشم تَرم، چَرخه ی باران زا شد!
#سعید_شیروانی
خشکیده است چشمه ی شعرم بدون تو؛
گل کرده است با تو غزل های دیگران...!
#سعید_شیروانی
نیمی از من سنگ
اما نیم دیگر شیشه بود.
میشکستم !
دیگران را نه ،خودم را بارها.. !
#سعید_شیروانی
سرِ سَجّاده ی شعریم و دعا گوی شما
چه سَبک میشود آدم که تو را میخواند!
#سعید_شیروانی
در دامِ تو اُفتاده ام و باز ، غَمی نیست
دیوانه ی چَشمان تو اَم کار کمی نیست
گفتم که رسیدن به تو سَخت است ، نگفتم؟
در راه تو زخمی شده ام ، کم ستمی نیست
در چشم تو شعرِ من اگر قطره ی دریاست
دریا ، به مُوازاتِ نگاهَت ، رَقمی نیست
ای کاش ، نَبینَند ، تو را ، سَنگ پَرستان
در شَهر به جُز صورت ماهَت صَنمی نیست
بایَد بِنویسم ، غَزلی ، تا که نگویند ...
در مَعرکه ی عاشقی ات هم قدمی نیست
" لاٰ حول وَ لاٰ " ... نامِ تو آمد به زبانَم
شیرینِ من از نامِ تو بهتر قَسمی نیست
#سعید_شیروانی
سرِ یک سؤ تفاهم ، من و تو ، ما نشدیم
دخترِ من به تو میرفت اگر قسمت بود...!
#سعید_شیروانی
زود میمیرند شاعر ها به دست شعرشان
پا قدم های بـدی دارند این خودکـار ها
#سعید_شیروانی
یک تکّه ابر از داخل جیبم در آوردم
یعنی که حالم بی حضورت سخت بارانی ست....
#سعید_شیروانی
سـَرِ سَجـّاده ی شعـریم و دعا گـوی شما
چه سَبک میشود آدم که تو را میخواند...
#سعید_شیروانی
از خاطرش میشُست هر شب ردّ پایم را
با دیگری راحت عوض میکرد جایم را
میآمدم ثابت کنم معشوقِ او بودم
یک آن به هم میزد بساطِ ادّعایم را
تا آهِ من میخواست بِنشینَد به دامانش
سرکوب میکردم درونِ دل، دعایم را
در بین آغوشش زمان معنی ندارد چون
هر دکمه ی پیراهنش، جغرافیایم را...
یادش که اُفتادم دوباره اشک هایم ریخت
سَر میکشم با یادِ او لیوانِ چایم را
هر بار گفتم "دوستت دارم" فقط خندید!
من هم برایِ پیروی از او صدایم را....
از ما گذشت آن روزهای عاشقی کردن!
دیگر پس از مرگم نمیخواهم عصایم را
این روزگار آیینه در آیینه تکرار است!
شاید که بعداً بچه هایش، بچه هایم را ...!
#سعید_شیروانی
سرِ سجّادهی شعریم و دعاگوی شما
چه سبک میشود آدم که تو را میخواند...
#سعید_شیروانی
🌴🕯🌴
بعدِ تو آیینهای بودم که صد تصویر داشت
میکند تغییر با یک سنگ، خیلی چیزها...
#سعید_شیروانی
هوا غمگین و طوفانیست ، بارانی نمی آید
قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید
تنم می لرزد و آیینه در تصویر می لرزد
چرا آرامش ساعات بُحرانی نمی آید؟
دلم میخواست پر باشد جهان خالی ام از تو
ولی افسوس پر بودن به لیوانی نمی آید
نمک بر زخم هایم زد ، چه زنجیری به پایم زد
برای بردنم حتی نگهبانی نمی آید
همیشه چشم در راهم بیایی از سفر اما
کسی دیگر به جز فکرت به مهمانی نمی آید
شبیه آخرین کبریت بعد از آخرین سیگار
که میسوزد ولی انگار پایانی نمی آید
هوا دم دارد و محتاج بارانم هنوز اما
قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید
#سعید_شیروانی
🆔@abadiyesher
خاطراتت شده اندازه ی این پیرهنم
او که دلتنگ نگاهت شده ، انگار منم
سر لجبازی تو ، فاصله افتاده و من
نگرانِ تو و احساسِ دلِ خویشتنم
#سعید_شیروانی
@abadiyesher