eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم عاشق نشدى ، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟ بى اسلحه در نبودى که بدانى چه کشیدم تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى نقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما  فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم @abadiyesher
قول دادم برود از غزل آتی من لطف کن حرف نزن قلب خیالاتی من @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
قول دادم برود از غزل آتی من لطف کن حرف نزن قلب خیالاتی من #سیدتقی_سیدی @abadiyesher
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده خسته‌ام خسته‌تر از آنکه بگویم چه شده در خیالات بهم ریخته‌ى دور و برم خیره بر هر چه شدم خاطره‌اى زد به سرم مى‌روم چشم ترم را به زیارت ببرم تا از آن چشم نظر باز شکایت ببرم . ناممان منتسبش بود نمی‌دانستیم جانمان در طلبش بود نمی‌دانستیم خبر آمد همه جا شعر تو را میخواند شعرمان ورد لبش بود نمی‌دانستیم . قول دادم برود از غزل آتى من لطف کن حرف نزن قلب خیالاتى من مشکلت با من و احوال پریشانم چیست ؟ قلب من تند نرو صبرکن آرام بایست نفسم را به هواى نفسى تازه بگیر قد عاشق شدنم را خودت اندازه بگیر بخدا هیچ کسى مثل من آزرده نشد مثل لب‌هاى تو انقدر ترک‌خورده نشد هیچ کس مثل من از دست خودش شاکى نیست از همین فاصله برگرد تو هم باکى نیست . فرق دارد دل من با دل تو عالمشان در دهانم پر حرف است نمى گویمشان به خودم سیلى سرخى زدم و دم نزدم آن زمان که همه فریاد زدند از غمشان . پشت وابستگى‌ام هست دلیلى که نپرس منم و تجربه‌ى طعم اصیلى که نپرس حرف دل را که نباید بگذارى آخر  این چه چشمان شروری است که دارى آخر ؟ چشم تو روى من غم‌زده شمشیر کشید قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید حمله‌ى قرنیه‌ها را نپذیرم چه کنم ؟ من اگر دست تو را سخت نگیرم چه کنم ؟ هر چه من مى‌کشم از این دل نامرد من است این غزل‌ها همگى گوشه‌اى از درد من است @abadiyesher
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم امّا دل یک آدم سرسخت را بردی، خدا قوّت! @abadiyesher
هدایت شده از شعرکده
اين غزل ها همگى گوشه اى از درد من است آنقدر شعر براى نسرودن دارم @sher_kade
هیچ کس اینجا نمی‌ماند به پای هیچ کس @abadiyesher
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست💔 @abadiyesher
عشق یعنی که موهای تنت می‌ایستد هر زمان که نام او را روی لب می‌آوری @abadiyesher
یک نفر گفت خدا کاش که عاشق بشوم شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد... @abadiyesher
فقط اجازه بده در نبودنت شب ها كمى به فكر تو باشم اگر جسارت نيست... @abadiyesher
هم خنده‌ام و بین مجانین همه گیرم هم با غم و اندوه مراعاتِ نظيرم یک ثانیه هم نیست که فکر تو نباشم بین دل و این خواستنِ یکسره گیرم من تاریِ مغرب تو درخشیدن صبحی من راه ندارم به تو، باید بپذیرم در باور من نيست تو را داشته باشم با ياد تو هم قانعم از بس كه فقيرم وصل تو اگر موجب عادت به تو باشد ترجيح من اين است كه دلتنگ بميرم @abadiyesher
سرزنش مى كنى مرا اما به گناهم دچار خواهى شد عشق وقتى تنيده شد به تنت سخت بى اختيار خواهى شد @abadiyesher