#حضرت_معصومه_س
دعاها و زیارت ها نشستند
همیشه سرو قامت ها نشستند
تویی آن ماه که پایین پایت
خمینی ها و بهجت ها نشستند
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#وفات_حضرت_معصومه
نور چشم حزب الله
این خبر سخت بود، سنگین بود
تا شنیدیم، بیقرار شدیم
روح علامه تا خدا پر زد
داغ دیدیم، داغدار شدیم
نفسش گرمی دل یاران
خطبهاش راز خشم دشمن بود
سالها نور چشم حزب الله
سالها خار چشم دشمن بود
استوار و شکوهمند و صبور
مهربان و صمیمی و ساده
مثل یک کوه، سربلند و رشید
مثل یک آبشار افتاده
نه در این راه عافیتطلب و
نه در این راه منفعتبین بود
گفت «جانها فدای دین» آری
همۀ عمر خادم دین بود
در دل فتنهها به ساغر ما
جامی از کوثر ولا میریخت
بعد هر زخم در پیالۀ ما
جرعهای از خم «شفا» میریخت
روح او در بدن نمیگنجید
عاقبت سوی دوست عازم شد
شب جمعه «به سوی او» پر زد
رفت و همراه حاج قاسم شد
قلمش، خطبههای مستندش،
بود عمری سلاح علامه
بیشک از کربلا شروع شده
راه سردار، راه علامه
آن یکی هممسیر با عباس
این یکی هممسیر با زینب
السلام علیکَ یا عباس
السلام علیکِ یا زینب
✍🏻 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🏷 #علامه_مصباح_یزدی
🇮🇷
داغ دیدیم، داغدار شدیم🍃🍃🍃
این خبر سخت بود، سنگین بود
تا شنیدیم، بیقرار شدیم
روح علامه تا خدا پر زد
داغ دیدیم، داغدار شدیم
نفسش گرمی دل یاران
خطبهاش راز خشم دشمن بود
سالها نور چشم حزبالله
سالها خار چشم دشمن بود
استوار و شکوهمند و صبور
مهربان و صمیمی و ساده
مثل یک کوه، سربلند و رشید
مثل یک آبشار افتاده
نه در این راه عافیتطلب و
نه در این راه منفعتبین بود
گفت: «جانها فدای دین»، آری
همۀ عمر خادم دین بود
در دل فتنهها به ساغر ما
جامی از کوثر ولا میریخت
بعد هر زخم در پیالۀ ما
جرعهای از خم «شفا» میریخت
روح او در بدن نمیگنجید
عاقبت سوی دوست عازم شد
شب جمعه «به سوی او» پر زد
رفت و همراه حاج قاسم شد
قلمش، خطبههای مستندش،
بود عمری سلاح علامه
بیشک از کربلا شروع شده
راه سردار، راه علامه
آن یکی هممسیر با عباس
این یکی هممسیر با زینب
السلام علیکَ یا عباس
السلام علیکِ یا زینب
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#جان_فدا 🍃🌹
#مرد_میدان
#علامه_مصباح
#مکتب_مقاومت
💠
کیست او؟ آن که بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بوده است
او که انگار در تمام قرون
هرچه غربت معاصرش بوده است
او که از روزهای کودکیاش
شعله در خانۀ دلش افتاد
دم به دم داغ ظهر عاشورا
در نفسهای آخرش بوده است
نه فقط شد مدینه مدیونش
کربلا میوه داد از خونش
آن شهیدی که سیدالشهدا
هر شب جمعه زائرش بوده است
صلح او تیغ در نیام علی است
کربلا جلوۀ قیام علی است
باطن تیغ مرتضاست یکی
فرق قصه به ظاهرش بوده است
آن زمان که مسافری خسته
لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکرِ
آب و نان مسافرش بوده است
«دوستان را کجا کند محروم
او که با دشمنان نظر دارد»
دشمنش میهمان سفرۀ اوست
چه رسد آن که شاعرش بوده است
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
@abadiyesher