دوست دارم اخم را با خنده ٔ پنهانی ات
دوست دارم شرم را در چهره ٔ عرفانی ات
باز باران شعر را از عطر تو پر کرده است
دوست دارم شعر را در کوچهٔ بارانی ات
حرفایت قند را از سکه می اندازد و....
دوست دارم چای را با لهجهٔ کاشانی ات
راه دادی مهر را در قلب این شهریوری
دوست دارم فال را با طالع آبانی ات
دوست دارم ماه را حتی اگر پنهان شود
مست کن روبند را با صورت زندانی ات
دوست داری عشق را با شاعر آیینی و،
دوست دارم عشق را با چادر لبنانی ات
*
#سیدمهدی_حسینی
🌺🌺
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اخلاقی_و_اندرز
حر باش! کمی با دل خود خلوت کن
از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن
از وعدهی سبز اُمویون بگذر
با حیدر کربلا بیا بیعت کن
✍استاد #سیدمهدی_حسینی
اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت
بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت
يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه هامان يک به يک آيينه دار غربتت
پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت
شب سيه پوش از غم و اندوه بيپايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت
اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت
شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت
از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت
ميتپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت
کاش ميشد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت
دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت
آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت
#سیدمهدی_حسینی
#از_تبار_غربت
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت
بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت
يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه هامان يک به يک آيينه دار غربتت
پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت
شب سيه پوش از غم و اندوه بيپايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت
اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت
شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت
از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت
ميتپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت
کاش ميشد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت
دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت
آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت
#سیدمهدی_حسینی
#از_تبار_غربت
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام