eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتی و سیل ِ اشڪ ، مرا بی امان گرفت صدها هزار خاطره بعد از تو جان گرفت رویت بهار بود و وجودت طراوتم با رفتنت تمام وجودم ، خزان گرفت همچون نسیم بود حضورت ڪنارِ ِ من طوفانِ غیبتت ، دلِ من را نشان گرفت گفتی ڪه طی ڪنم همه دنیا ، ڪنار ِ تو دنیا تو را گرفت و دلم از جهان گرفت زد های تلخ ِ جدایی به جانِ من از من هرآنچه داشته بودم، همان گرفت
«توانِ گفتن ِ آن رازِ جاودانی نیست تصوری هم از آن باغِ ارغوانی نیست» برای دیدنِ رویت ، به ڪهڪشانِ خیال هوایِ پر زدنم هست و آسمانی نیست حیات ِ واقعی ام با تو می شود معنا ببین ڪه زنده ام ، اما نه، زندگانی نیست همیشه منتظرم تا خزان شود آغاز خزان شدم ولی افسوس، مهربانی نیست برای ِ چاره ی دردم، فقط سفر باید ولی چه چاره ڪنم ، این ڪه ڪاروانی نیست میانِ بسوزم شبی و دم نزنم ڪه در جماعت ِ این شهر، قهرمانی نیست ۱۴۰۰