eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دلهره‌ی عجیب در من گاهی چون شعله به قامتِ نحیفِ کاهی می‌افتد و از ترس به خود می‌لرزم مصداقِ هراسِ مرغی از روباهی ترس از پیِ ترس و حادثه از پیِ هم می‌افتم از آن چاله به قعرِ چاهی آن چاه به رویِ من فرو می‌ریزد از قصه‌ی این حادثه‌ها آگاهی؟ افتاد شبی به جانِ من، عشق تو، چون دریاچه‌ی پر نمک به جانِ ماهی این‌گونه شده که می‌روم گَه گاهی تا مرزِ فنا؛ چه قصه‌ی کوتاهی!