eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سلام اے غزل عاشقانۀ بی‌سر غریب مانده میان‌هجوم یڪ‌لشڪر مرور خاطرۀ عصر روز عاشورا طنین روضۀ گودال و دود و خاڪستر ابهتے است نشسته میان چشمانت ابهتے ڪه به همراه توست تا آخر لبانِ خشڪ‌ تو پایان خشڪسالی‌ها است ڪه هدیه داده به این مصر چشم‌هایے تر به سمت مقتل خود می‌روے و آرامی شبیه ڪوهے و بی‌شک ز ڪوه، محڪم‌تر تویے ڪه عشق حسین است تار و پود دلت سرت نشسته به دامان حضرت مادر به چشم‌هاے تو سوگند، فتح نزدیک است هلاک می‌شود این قوم، گوش شیطان ڪر.. 🌸سلام روزتون شهدایی🕊 🍀🍀🍀
پا زد به جهان و خنده زد در دل دود دل وقف خدا کرد و‌دل از خلق ربود با پـای خودش رفت بـه مقتل اما سـر داد ولی چه سـرفراز آمده بود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد تصور کن علی باشی و تنها، آن‌طرف اما سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد... تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعه‌ای؟ باید برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد! تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد تصور کن کسی که می‌برد با خود تو را، شمر است تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات می‌لرزد؟ اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟ هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم چه باعث می‌شود یک مرد تا این حد متین باشد گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازه‌ای وا شد گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟ تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد! ◾️عقیق‌شعر
🚩 روایت فتح چه کرده‌ای تو که بی‌تاب کرده‌ای ما را حدیث ماهی و گرداب کرده‌ای ما را به شور و شیوه‌ی صیّادهای شیرازی دوباره بر سر قلّاب کرده‌ای ما را! چقدر طرز نگاه تو یوسف‌اللهی‌ست که از خجالت خود، آب کرده‌ای ما را! به دلفریبی لبخندهای خرّازی چگونه اینهمه شاداب کرده‌ای ما را! هنوز احمدیِ روشن است چشمانت به چشم‌هم‌زدنی خواب کرده‌ای ما را! لبت روایت فتح است، عین آوینی دم تو گرم که سیراب کرده‌ای ما را به عمق نافذ چشمان محسن حججی، قسم که مسلم خیزاب کرده‌ای ما را به ابروان حسنْ باقری تر از چمران! خراب گوشه‌ی محراب کرده‌ای ما را کرشمه‌ی تو پر از طیّب است و ضرغام است رفیق اینهمه ناباب کرده‌ای ما را! دو چشم ناز، دو تا باکری، دو زین‌الدّین به محضر که شرفیاب کرده‌ای ما را؟ مگرنه عشق تو بی‌باکی جهان‌آراست؟ چرا مُبادی آداب کرده‌ای ما را؟! به دام زلف تو دل، یک حسین فهمیده است به عمق حادثه پرتاب کرده‌ای ما را! تمام شهر، پر از قاسم سلیمانی‌ست بیا که یک غزل ناب کرده‌ای ما را... شاعر