حسین آمد به میدان و دوباره قامتش تا شد
که پیش چشم خونبارش ، جوانش ارباً اربا شد
چه کرده این جوان یارب؟نمیدانم گناهش چیست؟
که این سان بر سر قتلش؛میان کفر دعوا شد
[برادرجان مرو بی من، بمان بابایمان تنهاست]
زبان طفل شش ماهه؛ درون خیمهها وا شد
درون خیمه میگِریَد، به دور از دیدهی مولا
خدا تنها خبر دارد، چهها با قلب لیلا شد
نگویم در پس پرده، که اکنون روضه مکشوف است
برای روضهخوانان هم؛علیاکبر معمّا شد
درون مجلسی بودم، شنیدم روضه خوانی گفت؛
چه سان آن قامت رعنا؛ به روی یک عبا جا شد؟
#صل_الله_علیک_یا_علی_اکبر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی