eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
عقدهٔ مشکل‌گشا آرایش موی است و بس صد گره بادت به زلف اما به پیشانی مباد
بی هراسم ز اجل،زانکه گمانم نَبُوَد که گلوگیر‌تر از هجرِ تو باشَد اجلی
ما گرفتارِ کمندِ نظرِ خویشتنیم حلقه‌ دیده‌ی ما،حلقه‌ی دامِ دلِ ماست
بی‌ذوق‌تر ز مرده‌ی هفتاد ساله‌ام یک‌ دم که در پیاله شرابِ دوساله نیست
خانه‌ی شرع خراب است که ارباب صلاح در عمارتگری گنبد و دستار خودند...
آتش به آب و یار به اغیار و گل به خار کردند صلح و بخت به ما آشتی نکرد
آتش به آب و یار به اغیار و گل به خار کردند صلح و بخت به ما آشتی نکرد
"ز بس فتاده به هر گوشه پاره‌های دلم فضای دهر به دکان شیشه‌گر ماند
ای روزگار، درگذر از چون و چند ما!
شکفته باش گرت غیر عشق نیست غمی غمی که عشق بوَد از کدام عیش کم است؟
تلف کردیم بس آب و علف در مزرعِ گیتی فلک هم در تلافی می‌کند روزی تلف ما را
در این بستانِ قسمت، میوه‌ی تلخِ محبت را به حسرت کاشکی می‌مُردم و نوبر نمی‌کردم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مِی ِ غرورِ مرا نشئه ي تکبر نیست به پای ذره بیفتم، گر آفتاب شوم ...
اضطراب خاطر از یک سوختن تسکین نیافت آب بر آتش فکندیم و مکرر سوختیم...
آواره‌ی هوای تو دائم غریب بود چون باد در قلمروی گیتی وطن نداشت..
از ضعف، به هر جا که نشستیم وطن شد وز گریه، به هر سو که گذشتیم چمن شد جان دگرم بخش که آن جان که تو دادی چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد پیراهنی از تار وفا دوخته بودم چون تاب جفای تو نیاورد کفن شد هر سنگ که بر سینه زدم، نقش تو بگرفت آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد عشاق تو هر یک به نوایی ز تو خشنود گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد
لب شور و نکته شور و دهان شور و خنده شور این است فتنه‌ای که به عالم فکنده شور ...
✨ زین‌سان که رقص می‌کنم از شادی خیال در نعمتِ وصال گر اُفتم چه‌ها کنم... 😍
پیراهنی از تارِ وَفا دوخته بودم چون تابِ جفای تو نیاورد کفن شد!
متاعِ دل، به خریدارِ غم سزاوار است وگرنه بر سرِ بازار، مشتری کم نیست! 🆔@abadiyesher
از چشم خود مرا گِله هست و ز یأس نیست دانم که هرچه کرد به جانم، امید کرد 🆔@abadiyesher
دلا چه دیده فروبسته‌ای؟ سپیده دمید سری برآر،که خوش عالمی‌ست عالم صبح 🆔@abadiyesher
با اشکِ گوهرین و دمِ آتشین منم انگشتری‌ است عشق، که او را نگین منم هرکس به چهره تازه بهارِ شکفته‌ای‌ است لیکن منم حزین؛ منم اندوهگین؛ منم... از بس که منقلب شده اوضاع من ز عشق باور به صد قسم ننمایی که این منم @abadiyesher
چنان ز روی تو در نور غوطه خورده شبم ... که صبح گر بدمد گویم این سیاهی چیست؟! @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 نقش شاعر در سیر صعود و نزول در عوالم خلقت 🎥بیانات آیت الله العظمی حفظه‌الله در پیام به اولین همایش بین المللی 🔹تفاوت شعر و نظم 🔹نسبت عقل با خیال و وهم 🔹نقش شعر در تنزیل عقل و تربیت وهم و خیال 🆔 @ss_alavi_ir