بیا که کشتی صبرم به ساحلم نرسید
در آستانه مرگم که حاصلم نرسید
جهان که از سر چشمت به قطره ای افتاد
به آسمان فتد و حیف به این زمین نرسید
من آن فقیر غنی ام تو آن شه عَظَمی
دریغ شد که صبا شه به منزلم نرسید
تمام دلخوشیم بود و آن صبا صد حیف
در این دقايق آخر که واصلم نرسید
#عارفمحسنی