eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست دارم موج را در ساحلِ آرام تو این دلِ دريا كنارِ ساحلی از نام تو ژرف بودم در نگاه موج چون بر هم زنم جَزر و مد چَشم با رویِ قمر فرجام تو دلبری را با گذارِ روز و شب آموختيم همچو موجیم و غریق یوسف اندام تو نقش های صد صدف دُرّی کند اکنون عیان غرق شد لَعل و گهر چون زورقی در کام تو عشق را ارزان توان دَم زد ولی چون کودکان عشق بازی میکنم با چَرخشِ ايّامِ تو عباس رحیمی ۹۵/۳/۵
نوایی خوش تر از نای و نفس نیست بجز بودن کنارت را هوس نیست اگر چه با تو چون درویش بودم به جان و دل هوایت را رُبودم ولیکن صحبتی با دل ندارم که جز سودای این منزل ندارم دو چشمانِ خُمار و اَبروان خویش به تنهایی کُند مو برتنم ریش به لعل لب اگر لبخند داری ... ز دلدارت دلی خُرسند داری. .. نفسها در هوای بی کسی مُرد بپای عشق در دلواپسی مُرد بيا اى عشق ، اى درمانِ پُر درد دلم بيدار كن ، با جانِ پر درد
دور است زِ من عاشقی و مهر و خموشی بیدار دلی کُشته ، به ديدارِ سروشی عاشق نشدن راستی دل نگزیند با یار ندیدم ثَمَر و عیشی و نوشی می خورده ام و مست به تنهایی و ایّام تا پیروهنی را تو به این قامه بپوشی سرمست به خوش نامی و با یاد دل آرام تا چیست مرا سر خوشی و خانه بدوشی یک چشمِ نظر گَه به نظر تا که چه باشد تقدیر من و میکده و باده فروشی هستم زِ تو باقی است جهان دار دو عالم کم بوده ام و باز به این کافه بجوشی آه از قسم و عمر کم و بخت خطا کار میبینم و میمیرم و بی مایه بکوشی عاشق نشدم , راه نپیموده ام انگار با خاک در آمیخته شد تن به خروشی عباس رحیمی..... ۹۵/۴/۱۲