چو صبح رایتِ خورشید آشکار کند
ز مهر قبلهٔ افلاک زرنگار کند
رسید موسمِ نوروز و گاه آن آمد
که دل هوای گلستان و لالهزار کند
#عبید_زاکانی
سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹
جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست
بیشم مجال صبر و سر ِانتظار نیست
دیوانه این چنین که منم در بلای عشق
دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نیست
گر خواندنت مراد و گر راندن آرزوست
آن کن که رای توست مرا اختیار نیست
ما را همین بساست که داریم درد عشق
مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نیست
ای دل همیشه عاشق و همواره مست باش
کانکس که مست عشق نشد هوشیار نیست
با عشق همنشین شو و از عقل برشکن
کو را به پیش اهل نظر اعتبار نیست
هر قوم را طریقتی و راهی و قبلهایست
پیش عبید قبله به جز کوی یار نیست
#عبید_زاکانی
برایم قصه میگوید صدای ساز تنهایی
که مانده پشت ابهامت دلم با راز، تنهایی
شکایت می کنم ازغم درون دادگاه دل
دوباره می برد با خود مرا سرباز ،تنهایی
شده همدم به شبهایم درودیوار این خانه
وساعت باز میخواند به دل آواز، تنهایی
تولد یافت در فصل بهارم عشق بی رنگی
ندارد انتها انگار این آغاز ،تنهایی
چرا ای آسمان جایی نداری تا رها باشم؟
که با قلبی ترک خورده کنم پرواز ،تنهایی
#عبید_زاکانی
دل در پی عشق دلبران است هنوز
وز عمر گذشته در گمان است هنوز
گفتیم که ما و او بهم پیر شویم
ما پیر شدیم و او جوان است هنوز
#عبید_زاکانی
هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغ و می و حور سرو قامت دارد
ساقی بده این باده ی گلرنگ به نقد
کان نسیه ی او، سر به قیامت دارد
#عبید_زاکانی
ای لـعـل لـبــت بـه دلـنـوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصهای است ما را مشکل
همچون شب یـلـدا به درازی مشهور
#عبید_زاکانی
شوریده کرد شیوهٔ آن نازنین مرا
عشقش خلاص داد ز دنیا و دین مرا
غم همنشین من شد و من همنشین غم
تا خود چها رسد ز چنین همنشین مرا
#عبید_زاکانی
تا مهر توام در دل شوریده نشست
وافتاد مرا چشم بدان نرگس مست
این غم ز دلم نمینهد پای برون
وین اشگ ز دامنم نمیدارد دست
#عبید_زاکانی
هرگز دلم ز کوی تو جایی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت و اشتیاق تو از جان بهدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بهدر نرفت
هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت
هم بیخبر بیامد و هم بیخبر برفت
در کوی عشق بیسروپایی نشان نداد
کو خستهدل نیامد و خونینجگر نرفت
عمرم برفت در طلب عشق و عاقبت
کامی نیافت خاطر و کاری بهسر نرفت
شوری فتاد از تو در آفاق و کس نماند
کو چون عبید در سر این شور و شر نرفت
#عبید_زاکانی
دل در پی عشقِ دلبرانست هنوز
وز عمر گذشته در گمانست هنوز
گفتیم که ما و او بههم پیر شویم
ما پیر شدیم و او جوانست هنوز...
#عبید_زاکانی
متحیر شدهام تا غم عشقت ناگاه
از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا
#عبید_زاکانی
@abadiyesher
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است
#عبید_زاکانی
روز دانشجو با تاخیر مبارک😬😁😂😂