من و دلتنگی "جمعه" ،مزاحی تلخ و تکراری
که هر روزم بدون تو پر از آواز دلتنگی ست..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
مثل شیرین که فرو خفته درآغوش کسی
ناله ی تیشه ی بی حاصل یک فرهادم
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
دچار عشق میشوم، عشق که اشتباه نیست”
بجز دو چشم خیس من برای آن گواه نیست
تمام احتمال من به ضرب و جمع چشم تو
اگر به باد می رود نگاه تو نگاه نیست
تو و سکوت کردنت من و هزار غمْ غزل
ترانه بی تو بر لبم به جز صدای آه نیست
بکش نفس به تار من غزل غزل صدا کنم
بزن لبی به شعر من که لب زدن گناه نیست
قسم به بودنت شب طلوع قرص ماه تو
شبیه روی ماه تو در آسمان که ماه نیست
نگو به من غریبه ای نگو دلت سیاه شد
غریب مانده شعر من دلم ولی سیاه نیست
به حرف حرف این غزل قسم که عاشقت منم
به نغمه های سرکش سری که سر به راه نیست
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
می خواهمت همیشه و امّا نمیشود
بسیار میزنم در و در وانمیشود
ای کاش تیغ تیز غمت خیر میگذشت
حالا نهال خم شده سرپا نمیشود
صدها گره زدی به گلویم که نوش من
خود کرده زخمیام که مداوا نمیشود
بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن
از قطره قطره های تو دریا نمیشود
از گفتنم که چشم براه توام چه سود
این قیل و قال کوچه تماشا نمیشود
رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..!
با بغض خون گرفته مدارا نمیشود..
دلخوش نشستهام که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیّا نمیشود
هر چند میروی، به سلامت نمان برو
این عشق دل گرفته به دنیا نمیشود..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
می خواهمت همیشه و امّا نمیشود
بسیار میزنم در و در وانمیشود
ای کاش تیغ تیز غمت خیر میگذشت
حالا نهال خم شده سرپا نمیشود
صدها گره زدی به گلویم که نوش من
خود کرده زخمیام که مداوا نمیشود
بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن
از قطره قطره های تو دریا نمیشود
از گفتنم که چشم براه توام چه سود
این قیل و قال کوچه تماشا نمیشود
رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..!
با بغض خون گرفته مدارا نمیشود..
دلخوش نشستهام که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیّا نمیشود
هر چند میروی، به سلامت ، نمان برو
این عشق دل گرفته به دنیا نمیشود..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
می خواهمت همیشه و امّا نمیشود
بسیار میزنم در و در وانمیشود
ای کاش تیغ تیز غمت خیر میگذشت
حالا نهال خم شده سرپا نمیشود
صدها گره زدی به گلویم که نوش من
خود کرده زخمیام که مداوا نمیشود
بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن
از قطره قطره های تو دریا نمیشود
از گفتنم که چشم براه توام چه سود
این قیل و قال کوچه تماشا نمیشود
رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..!
با بغض خون گرفته مدارا نمیشود..
دلخوش نشستهام که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیّا نمیشود
هر چند میروی، به سلامت ، نمان برو
این عشق دل گرفته به دنیا نمیشود..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
غیر من در دل تو هیچ کسی خاص نشد
هیچ کس چون تو به من این همه حساس نشد
تو همان درس که هر ترم به من می افتاد
هر چه من خواستمش پاس کنم.. پاس نشد
تو صلیبی که مرا هر چه به آن کوبیدند..
زخم های تن من در تنش احساس نشد
مثل یک گندم آفت زده ، که می خشکید..
خواستم گردن من را بزند داس.. نشد
سالها باغ لبانم به تو خوش بود.. اما
عاقبت حاصل لبخند تو گیلاس نشد..
آه ای سنگ که مهرت به دل من افتاد..
هیچ کس در دل من بعد تو الماس نشد
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
به تو تقدیم ای عشقی که زخمت زخم کاری بود
و بعد از سال ها هر شب برایم یادگاری بود
به تو تقدیم این شعر پر از احساس تنهایی
همین حسّی که می دانی مساوی با خماری بود
اگر از حال من می پرسی آرام است احوالم
فقط در خاطرت باشد میان ما قراری بود
نمی دانم که یادت هست می بستم نگاهت را
برایت شعر می خواندم برایم افتخاری بود
به چشم تلخ قاجاریت و احساس خودم سوگند
بدون بوسه ات هر شب مرور احتضاری بود
نمی دانم چه نفرینی به جان عشق ما افتاد
به چشم شور بد لعنت که آخر نابکاری بود
هزاران بار می مردم که تا هر شب غزل باشم
به بیتا بیت هر شعری که شرحش سوگواری بود
و اکنون این منم تنها غزل نخ می کنم هر شب
همان ماهی کوچک که دچارت روزگاری بود
تو رفتی مانده ام اینجا به یادت شعر می بافم
ولی هرگز نفهمیدم چرا رفتی..چه کاری بود..؟
#على_نياكوئى_لنگرودى
موجے از عطر تو پیچیده و باید که فقط
یک نفس سیر... فقط سیر تنفسّ بکنم
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
@abadiyesher