eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تا می‌شود ز چشـمه‌ی توحید جو گرفت از دست هر کسی که نباید سبو گرفت تـو آبی و به آب تـو را احتیــاج نیست پس این فرات بود که با تو وضو گرفت کوچک نشـد مقـام تـو ،نه! تازه کربلا با آبـــروی ریخـــته‌ات آبـــرو گرفت شــَرم زیاد تو همه را سمت تو کشید این آفتــاب بود که با مــاه خو گرفت دیگر برای اهــل بهــشت آرزو شدی وقتی عمـــود ازسر تــو آرزو گرفت خیلی گـران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله‌ی ما یک عمو گرفت از آن به بعـد بود صـداها ضعیف شد ازآن به بعد بود که راه گلـــو گرفت زینب شده شکسته غرورش،شنیده‌ای؟ دست کسی به کنـج النگوی او گرفت در کوفـه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت با آستـین پاره نمی شد که رو گرفت
تا می‌شود ز چشـمه‌ی توحید جو گرفت از دست هر کسی که نباید سبو گرفت تـو آبی و به آب تـو را احتیــاج نیست پس این فرات بود که با تو وضو گرفت کوچک نشـد مقـام تـو ،نه! تازه کربلا با آبـــروی ریخـــته‌ات آبـــرو گرفت شــَرم زیاد تو همه را سمت تو کشید این آفتــاب بود که با مــاه خو گرفت دیگر برای اهــل بهــشت آرزو شدی وقتی عمـــود ازسر تــو آرزو گرفت خیلی گـران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله‌ی ما یک عمو گرفت از آن به بعـد بود صـداها ضعیف شد ازآن به بعد بود که راه گلـــو گرفت زینب شده شکسته غرورش،شنیده‌ای؟ دست کسی به کنـج النگوی او گرفت در کوفـه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت با آستـین پاره نمی شد که رو گرفت
یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو داری برای چند نفر گریه می کنی ...؟! ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
🌸🍃 چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را کسی که جنت ما هست تحت اقدامش
ای آن که در نگاهت حجمی زِ نور داری کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟ در خواب دیده بودم یک شب فروغِ رویت کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟
ای آن که در نگاهت حجمی زِ نور داری کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟ در خواب دیده بودم یک شب فروغِ رویت کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟
ای آن که در نگاهت حجمی زِ نور داری کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟ در خواب دیده بودم یک شب فروغِ رویت کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟ علیک یا اباالصالح مهدی
آسمان است و زمین دور سرش می‌گردد آفتاب است و قمر خاک درش می‌گردد
این قد و قامت افتاده درخت طوباست این محاسن به خدا آبروی دین خداست...
🏴 عاشقانت می‌فروشند عیش‌ را غم می‌خرند دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم می‌خرند
آفریدند تو را نام نهادند حسین تا که جانسوز ترین واژه دنيا باشی!
دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو تازه به شام می رسد از راه قافله تازه رسیده نوبت تشت طلای تو...  
دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو تازه به شام می رسد از راه قافله تازه رسیده نوبت تشت طلای تو...  
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی... 🖇🏴
كسی كه سوخته شد با غم تو ساخته شد...
🥀🍃 از همه دور کن و از حرمت دور نکن پس نرانید مرا گر چه برانند مرا ..
مانند طفل در به دری گریه میکنم مثل گدای پشت دری گریه میکنم اشک مرا زمان گدایی ندیده اند این بار چون تو میگذری گریه میکنم حالا که بین این همه مردم زیادیم از این به بعد یک نفری گریه میکنم حتی اگر مرا بزنی قول میدهم با آب و تاب بیشتری گریه میکنم تنبیه تو حواس مرا جمع میکند من سالها ز خیره سری گریه میکنم بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟! بار مرا بخر, نخری گریه میکنم از چند جا شکسته پرم..ای شکسته بند! از غصه شکسته پری گریه میکنم این روزه ها به درد قیامت نمیخورد دارم برای بی سپری گریه میکنم آقا نیامد و دل ما همچنان شکست پس پای سفره سحری گریه میکنم جان همان که زائر بابا نشد مرا یک کربلا ببر نبری گریه میکنم
قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله   تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها   تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها   خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها   بگو: مدینه علمی، علی درآن است بگو: که واجب عینی است حرمت درها   ...♥️
زینب همان کسی است که در راهِ عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد (س)🌼
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید من کمتر از گدای شب جمعه نیستم خانه به خانه دست مرا در به در کنید بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند مارا فضیل فرض کنید و نظر کنید این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این نفس بی اثر کنید باید برای سوختنم چاره ای کنم این روزه روزه نیست برایم سپر کنید العفو گفتنم که به جایی نمیرسد ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید در میزنیم و هیچ کسی وا نمیکند پس زودتر امام رضا را خبر کنید
بى تو درخت میوه هم بدون بار می‌شود گل بدون باغبان شبیه خار می‌شود ما سر و وضع خویش را این دو سه شب ندیده‌ایم گرد و غبار که رسید آینه تار می‌شود من از پیاده بودن خودم پیاده تر شدم خوشا بحال آن که شب به شب سوار می‌شود گفت بیا اگر چه صد دفعه شکست توبه‌ات توبه من که بیش از هزار بار می‌شود این گره اى که من زدم واشدنش بعید نیست به دست من نمی‌شود، به دست یار می‌شود تکیه نمی‌کنم ازین به بعد به توان خویش بنده که خسته شد، خدا دست به کار می‌شود
يک قطره اشک شرم مرا "يم" حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد آه يکى گرفت ،به پاى همه نوشت ما باهم آمديم که با هم حساب کرد با اين خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد يک دم صدا زديم, دمادم حساب کرد پيش کريم ، دست به جيبم نميبرم خرج من است، کيسه حاتم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اينجا چه ميکنم؟! منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد مقصد عبوديت که نباشد، نميشود حتى روى عبادت بلعم حساب کرد معلوم بود آبرويم را نميبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که ديد فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، ميخرد على بايد به روى شاه دو عالم حساب کرد اين گريه قابليت غفران نداشت که... پس روى گريه هاى محرم حساب کرد فرمود "بالحسين" بگو،گفتم و خريد يعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چيزى نمانده بود که بيرونمان کنند ممنون حيدريم که درهم حساب کرد
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند
وقتی دلم شکست، گرو می‌گذارمش خوب است، آبروی جگر، «آبِ رو» شود
در نزولِ گریه‌ام دیدم صعودِ خویش را اشک چون پائین بیاید روح بالا می‌رود ...